کتاب هدایت



رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۸ را سال رونق تولید» نامگذاری کردند؛

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام به هم‌میهنان عزیز و بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال رونق تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیت الله ‌ای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشه‌های زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشه‌ها را خنثی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصه‌های ی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه ی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضع‌گیری‌ها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با افزایش ابتکارات علمی و فنی»، افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامه‌ها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.
حضرت آیت الله ‌ای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از کاهش ارزش پول ملی» قدرت خرید مردم» و کم‌کاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» به‌عنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات توسعه تولید ملی» است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل می‌شود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی می‌تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را رونق تولید» قرار دادم.
حضرت آیت الله ‌ای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.
ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، از خداوند متعال مسألت کردند


دو عامل دیگر هم به تضعیف اسلام در این مناطق کمک کرد؛ یکی عامل حکومتهای وابسته؛ در گذشته حکومتهای کشورهای اسلامی، اگر مستبد، ظالم و یا بیکفایت بودند، لااقل وابسته‌ی به غیر نبودند. اما از اوایل دوران استعمار در کشور ما، تا لحظه‌ی انقلاب، این روند سیرِ صعودی داشت و برای وابسته کردن سلاطین و رؤسای کشورهای منطقه به تهای استکباریِ قدرتهای بزرگ کوشش کردند.

حکومت های وابسته به غرب

فرمولها و مکانیسمهای مشخصی دارد،

چگونه یک کشور را وابسته کنند و چگونه حکومتهایی را آنچنان وابسته کنند که حیاتشان در گرو حمایت از تهای خارجی آنان باشد.

در دنیا این روشِ شناختهشدهای است و استعمار این کار را شروع کرد. البته اینجا که میگوییم استعمار، منظورمان استعمار بهمعنایِ مصطلح خودش نیست. چون استعمار از اوایل این قرن شروع کرد به تغییر شکل و بهصورت عنصر جدیدی که همان استعمار نوین است، ظاهر شد، و در کشور ما عمدتاً این حالت بود.

* تزریق تفکر التقاطی در کشورهای اسلامی

یک عنصر دیگر هم که در کنار این در کشورهای اسلامی ازجمله در کشور ما ظاهر شد، عنصر التقاط است. یعنی تفکرات جدید و ایدئولوژیهای اخیر که مورد علاقه‌ی جمعی از مردم است و جاذبهای دارد را بردارند، آنها را با پوشش اسلامی و با تکیه‌ی به آیات قرآن ارائه بدهند و درحقیقت اسلام التقاطی ارائه دادند؛ که البته تأثیر این کمتر از تأثیر عامل قبلی است.

من وقتی به این عوامل و صد و پنجاه سال اخیر نگاه میکنم، میبینم خود این عوامل، به تنهایی برای اینکه با گذشت زمان بهتدریج اسلام را از صحنه‌ی عمل و سپس عقیده و بالاخره عاطفه خارج کنند کافی بودند. از صحنه‌ی عمل که خارج شد، بهکلی به احوال شخصی و مسائل مربوط به فرد مخصوص شد. بهتدریج اینهم از او گرفته شد و به عبادات مخصوص شد. بهتدریج عبادات هم در اثر فساد گوناگون اخلاقی، از دست و بال مردم خارج شد، بهطوریکه جوانها در دوره‌ی قبل، یعنی دوره‌ی قبل از انقلاب اسلامی، غالباً نماز نمیخواندند و یک جوانِ نمازخوان، یک پدیده‌ی جالبِ توجه بود و بقیه‌ی عبادات و اعمال هم به طریق اُولی بهتدریج از صحنه‌ی زندگی مردم خارج و مخصوص یک عده‌ی معدودی شده بود.

نویسندگان غربی که در مورد افراط گرایی به اصطلاح اسلامی کتاب نوشته اند

اعتقاد را هم بهکلی با ایجاد شبههها و نوشتن کتابها و ایجاد تزل، در دلها متزل کرده بودند.

یک رابطه‌ی عاطفی باقی بود، آن را هم با شیوههای مختلف از بین میبردند؛ با زشت جلوه دادن چهرههای مذهبی یا چهره‌ی مبلغان مذهبی، که این کار را بیشتر چپها و دشمنان الحادی اسلام انجام میدادند. شاید چندان زمانی نمیگذشت که بهکلی حتی رشته‌ی عاطفی هم بین اسلام و بین مسلمین بریده میشد؛ نهفقط در ایران، بلکه در کل جهان اسلام. و شما که از کشورهای اسلامی آمدهاید، به ذهنیت خودتان برگردید و به مردم خودتان مراجعه کنید، ببینید آیا واقعیت همین است یا نه.

در تسریع این روند وضع عمومی جهان هم تأثیر داشت. منظور از وضع عمومی جهان، عبارت است از این جریان استحاله‌ی انسان به ماشین که امروز در دنیا مشهود و یک روند بسیار خطرناک است که هنوز هم ادامه دارد و آینده‌ی زشت و خطرناک و وحشتانگیزی را ترسیم میکند. این آینده را شما در آثار روشنفکران گوناگونی میبینید، قصههای خیالیای که از آینده خبر میدهند، آیندهای که همهچیز به ماشین تبدیل شده و انسان و هویت انسانی در آن جای ندارد.

عصر ماشین

داستانهای متعددی نوشته شده که یقیناً شما یا آنها را خواندهاید، یا از آنها اطلاع دارید. این وضعیت هم که درحقیقت، ایجاد قحطی معنویت در جهان است، در دنیای اسلام اثر طبیعی خودش را میگذاشت. آن عامل اسلامزدایی هم که به این اضافه میشد، آینده‌ی بسیار خطرناکی را پیشبینی و برای ما تصویر میکرد. و من ادعا میکنم که با آن روند، اسلام در دنیا روزبهروز منزویتر و از حیطه‌ی زندگی ملتهای مسلمان، روزبهروز دورتر میشد، و بهتدریج از اسلام چیزی جز نام باقی نمیماند. این همان چیزی بود که استعمارگرها میخواستند.

اسلام درمقابل تهاجم عظیم استکبار جهانی از یک مانع عقیدتی یا حتی عاطفی، بهکلی خارج و به یک عنصر بیخاصیتِ محض بدل میشد، این آینده‌ی قطعی اسلام بود.

* انقلاب و نقشه های دویست ساله

انقلاب ما که یکی از بزرگترین انقلابهای دوران انقلابها ارزیابی شده و چشم دنیا را متوجه کرد و درباره‌ی آن قلمهای زیادی زده شد، بهعنوان یک انفجار عظیم در دنیا تلقّی شد. و همه دانستند که این انفجار عظیم بر پایه‌ی اسلام بود. ناگهان تمام رشتههای دویست ساله‌ی استکبار علیه اسلام را پنبه کرد.

انقلاب و نقشه های دویست ساله

آنهایی که میگفتند روزگارِ دین به سر آمده، دیدند که دین، یک ملت را به حرکت درآورد و یک دژ استوار استکبار را اینجور با خاک یکسان کرد، یک نظام انقلابی را با این شجاعت و با این اقتدار و جرأت بر سرِ کار آورد و یک موج عظیم در دنیای اسلام بلکه در دنیای غیراسلامی از جهان سوم و مستضعفین بهوجود آورد. معلوم شد که نه! روزگار دین به سر نیامده! دین هنوز قویترین عامل برای حرکت دادن انسانها است. این را انقلاب اسلامی ایران عملاً ثابت کرد.

آنکسانیکه در دنیا و در جوامع اسلامی، از مسلمان بودن خودشان سربلند و سرافراز نبودند، احساس سرافرازی کردند. آنکسانیکه خجالت میکشیدند بگویند ما مسلمانیم، احساس کردند و افتخار میکنند که بگویند ما مسلمانیم. آنکسانیکه در مجامع عمومی خجالت میکشیدند نماز روزانه‌ی خودشان را بگزارند، افتخار کردند به اینکه نمازگزار و بنده‌ی خدا و مسلِم هستند. چون

انقلاب اسلامی، مسلمانی را از برابر بودن با ضعف و سستی و ستمپذیری به روح شهامت بشری، روح اقتدار انسانی، و ظلمستیزی تبدیل کرد.

انقلاب اسلامی ایران

اگر انقلاب اسلامی هیچ کار دیگری جز همین کار نکرده باشد که نشان داد اسلام میتواند سربازگیری کند، اسلام میتواند انسانها را به زندگی برتر تشویق کند و میتواند یک نظامی بر مبنای اسلام بهوجود بیاورد، همین کافی است. اگر هیچ کار دیگری نکرده بود، این هنر بزرگی است که فقط از یک انقلاب بر میآید و انقلاب اسلامی این هنر را داشت. بنابراین من احساس میکنم که

انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام، یک نیاز بود برای مسلمین، سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی.


رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش:

حضرت آیت الله ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، بیعت شگفتی‌ساز همافران با امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ را تجسم شجاعت، امید به پروردگار، نهراسیدن از دشمن و عمل به وظیفه برشمردند و تأکید کردند: ۲۲ بهمن امسال به یاری پروردگار و در پرتو همین عوامل تاریخ‌ساز به معنای واقعی کلمه دشمن‌شکن خواهد شد و با هوشیاری ملت و حضور همه سلایق و دیدگاهها، پرشکوه تر از سالهای قبل خواهد بود.
حضرت آیت الله ای، راهپیمایی ۲۲ بهمن را از مسائل شگفتی‌ساز خواندند و افزودند: جشن سالانه انقلاب در کشورهایی که انقلاب کرده اند به رژه نیروهای مسلح در مقابل چند نفر تبدیل شده است اما در ایران سرافراز، ۴۰ سال است مردم در سراسر کشور به خیابانها می آیند و بر ادامه راه انقلاب تأکید می کنند که این مسئله، از معجزات شگفتی‌ساز انقلاب است و باید با تمام قدرت ادامه یابد.
ایشان حضور انبوهِ بی‌شمار ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن را دشمن‌شکن و مرعوب کننده آن»، نشان‌دهنده حضور عمومی ملت در صحنه» و تجلی عزم و وحدت ملی» برشمردند و خاطرنشان کردند: در جامعه اختلاف سلیقه وجود دارد اما وقتی پای انقلاب و نظام و ۲۲ بهمن به میان می آید، همه اختلاف ها رنگ می بازد و همه در کنار هم به میدان می آیند.

رهبر انقلاب اسلامی رژیم امریکا را تجسم شرارت، خشونت، بحران سازی و جنگ آفرینی» خواندند و افزودند: مسئولان رژیم امریکا ضمن اهانت به ملت ایران می گویند چرا مرگ بر امریکا» می گویید، برای روشن شدن ذهن مقامات امریکایی تأکید می کنیم که ما کاری به ملت آمریکا نداریم و مرگ بر امریکا یعنی مرگ بر حاکمان امریکا که در این دوره، مرگ بر ترامپ و بولتون و پمپئو» می‌شود.
ایشان افزودند: تا وقتی رژیم امریکا بر مبنای شرارت، دخالت، خباثت و رذالت حرکت می کند، شعار مرگ بر امریکا از دهان ملت مقتدر ایران نخواهد افتاد.
حضرت آیت الله ای در بخش دیگری از سخنانشان درباره پیشنهادهای اروپایی ها افزودند: به مسئولان توصیه می کنم به اینها هم اعتماد نکنند البته نمی گوییم با آنها مراوده نداشته باشیم بلکه با چشم بدبینی به اروپایی ها نگاه کنید.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: درباره امریکا هم از چند سال قبل و در مذاکرات هسته ای، هم در جلسات خصوصی و هم در جلسات عمومی مکرر به مسئولان می گفتم به امریکایی ها اعتمادی ندارم و شما هم به قول و حرف و لبخند و امضای آنها اعتماد نکنید. اکنون نتیجه این شده است مسئولانی که آن روزها مذاکره می کردند، خودشان می گویند امریکا غیرقابل اعتماد است. باید از اول این را تشخیص می دادند و بر این مبنا حرکت می کردند.
ایشان افزودند: همین اروپایی ها که با وقاحت از ایران مطالبه حقوق بشری می کنند در پاریس نیروهای مسلح را به جان مردم می اندازند و مردمشان را کور می کنند اما در عین حال متکبرانه از ایران طلبکاری می کنند در حالی که باید به آنها گفت شما اصلاً حقوق بشر را می شناسید؟
حضرت آیت الله ای تأکید کردند: در جایگاه یک کشور مقتدر و توانا با همه دنیا به جز چند استثنا ارتباط داریم و خواهیم داشت اما باید بدانیم با چه کسانی داریم حرف می زنیم و اقدامات فرانسوی ها، انگلیسی ها و دیگران را در مقاطع مختلف از یاد نبریم.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان همراه شدن ارتش با ملت در جریان انقلاب اسلامی را یک نعمت بزرگ و نقش نیروی هوایی را در این موضوع بسیار برجسته دانستند و گفتند: نیروی هوایی در پیروزی انقلاب اسلامی و مراحل مختلف بعد از آن، نقش آفرین بود که ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ و بیعت جمعی از نیروی هوایی ارتش با امام راحل (ره)، اولین نقش آفرینی و همانند خودِ انقلاب، شگفتی ساز و رزق لا یُحتَسب» بود.
ایشان افزودند: ۱۹ بهمن ۵۷، جلوه تسلط بر نفس، احساس وظیفه و احساس قدرت بود چرا که در آن رویداد جوانان از طاغوت نترسیدند و با غلبه بر ترس خود و امیدواری به خداوند، با شجاعت به دیدار امام آمدند که امروز هم به همین ویژگی‌ها نیاز داریم.
حضرت آیت الله ای گفتند: نقش نیروی هوایی در قضایای شب ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷، افشای کودتا در پایگاه شهید نوژه همدان بوسیله یک افسر جوان نیروی هوایی، تشکیل جهاد خودکفایی بوسیله نیروی هوایی، اولین واکنش کوبنده در روزهای آغاز جنگ تحمیلی بوسیله جنگنده های نیروی هوایی و بمباران بسیاری از پایگاههای عراق و نقش آفرینی در طول دوران دفاع مقدس، آغاز ساخت هواپیمای جنگی و پشتیبانی از مدافعان حرم از جمله اقدامات برجسته نیروی هوایی و جزو تاریخ و هویت این نیرو است.
رهبر انقلاب اسلامی بر وم حفظ و تقویت این هویت و انسان‌سازی و تربیت جوانانی همچون شهیدان بابایی و ستاری و دیگر شهدا تأکید و خاطرنشان کردند: تنها نیرویی که توانست چنین شخصیت های برجسته ای را تربیت کند و استعداد درونی آنها را به فعلیت برساند، انقلاب اسلامی و حرکت عظیم ملت ایران است.
حضرت آیت الله ای با اشاره به پایبندی ملت به استقلال، عزت و سرافرازی حاصل از انقلاب اسلامی» افزودند: بنده از گرفتاری ها، گرانی ها و دیگر مشکلات مطلع هستم اما به کشور نگاه خوشبینانه دارم چرا که مشاهده می کنم ملت همچون یک قهرمان و یک شخصیت قوی در مقابل جبهه دشمن ایستاده است و می‌داند چه مسیر و اهدافی را باید دنبال کند.
ایشان تأکید کردند: مردم گله مندی، ناراحتی و توقعاتی دارند اما هیچ مسئله ای هرگز موجب نشده و نمی شود که ملت از پشتیبانی همه جانبه از آرمانها و اهداف امام و انقلاب و نظام رویگردان شود.
رهبر انقلاب اسلامی ملت ایران را به کوهنوردی تشبیه کردند که در ۴۰ سال اخیر بخش مهمی از راه و گردنه های پرپیچ و خم و خطرناک را رد کرده اما برای دستیابی به اهداف و بی اثر کردن تهدیدها و توطئه ها، باید بقیه راه را نیز طی کند و به قله برسد.
رهبر انقلاب اسلامی همه مسئولان و آحاد مردم را به همت و کار و تلاش بی‌وقفه فراخواندند و افزودند: هرکس در هر جا که هست به وظایف خود عمل کند تا همه خانه های جدول عمومیِ وظایف ملت و مسئولان پر شود و شتاب حرکت ایران عزیز به سمت اهداف بیشتر شود.
ایشان دلهره افکندن و ناامید کردن را کار اصلی دشمن و عناصر نفوذی برشمردند و با استناد به آیات متعدد قرآنی و رویدادهای درس آموز صدر اسلام افزودند: منطق اسلام این است که از دشمن نهراسید بلکه از انحراف از صراط مستقیم بترسید و اگر درست عمل کنید به یاری پروردگار حتماً پیروز خواهید شد.
حضرت آیت الله ای، انحراف از راه خدا و تسلیم در مقابل دشمنان را موجب ذلت و بی‌پناهی ملت خواندند و خاطرنشان کردند: در آن صورت سرنوشت ایرانِ ما همچون دوران رژیم پهلوی یا کشورهایی همچون عربستان می شود که امریکا بر سرنوشت و منابع و منافعشان مسلط شده است.
ایشان همچنین در توصیه‌ای درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن افزودند: ممکن است کسانی به هر دلیل و منطق و مبنایی، از فلان مسئول یا فلان آقا خوششان نیاید اما نباید با شعار دادن بر ضد او، راهپیمایی را به مظهر اختلاف و درگیری تبدیل کنند چرا که این حرکت پرشور ملی باید همچنان با عظمت و وحدت ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی، فردای کشور و جوانان و ملت را به مراتب بهتر از امروز خواندند و تأکید کردند: در سایه توکل، احساس مسئولیت و عمل مردم و مسئولان به وظایف خود، پروردگار با لطف و عنایت خویش، راه را برای ملت ایران باز خواهد کرد.
پیش از سخنان فرمانده کل قوا، امیر سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از دستاوردها و توانمندی‌های این نیرو در حوزه‌های مختلف، گفت: کارکنان غیرتمند نیروهوایی و قرارگاه پدافند هوایی با تمسک به سیره شهیدان و مدافعان حرم برای دفاع از عزت و مرزهای ایران اسلامی آمادگی کامل دارند.


دستاوردهای چهل‌ساله انقلاب اسلامی در حوزه قرآن» توسط جنبش مردمی پاسداشت چهل سال انقلاب کبیر اسلامی» جمع‌آوری و تدوین‌شد.

به گزارش

خبرگزاری شبستان، انقلاب اسلامی ایران در حالی به چهلمین سالگرد پیروزی خود رسیده است که دستاوردها و پیشرفت‌های آن در عرصه داخلی و بین‌المللی نمایان است. امروز انقلاب اسلامی ایران علیرغم هجمه همه‌جانبه استکبار جهانی و تحریم‌های ناجوانمردانه، در اعماق قلوب مردم آزادی‌خواه جهان جای گرفته و هرروز بر پیشرفت و عظمت آن افزوده می‌شود بنابراین پیشرفت  ایران اسلامی در طول این چهار دهه  بر کسی پوشیده نیست و بیان این دستاوردها نیز در سطح جامعه موج امیدآفرینی و ایستادگی بیش‌ازپیش مردم در برابر این توطئه‌ها خواهد شد، ازاین‌رو جنبش مردمی پاسداشت چهل سال انقلاب کبیر اسلامی» دستاورد‌های انقلاب اسلامی طی چهار دهه گذشته در عرصه‌های مختلف را احصا و جمع‌آوری کرده است که در قالب سلسله نشست‌های شنبه‌های انقلاب» این دستاوردها را ارائه می‌کند. در این گزارش دستاوردهای انقلاب اسلامی در طول این چهل سال در حوزه قرآن » ارائه می‌شود که به شرح زیر است:

1-  انقلاب اسلامی قرآن را از حاشیه و مجالس ختم به عرصه زندگی و از ساحت فردی به ساحت اجتماعی کشاند.

2-  انقلاب اسلامی قرآن را از کنج خانه‌ها به عرصه جهانی آورد.

3-  عینیت یافتن قرآن در عرصه ت دشمن را به قرآن سوزی واداشت.

4- جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که قانون اساسی آن بر مبنای قرآن است.

5- جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که شرط رهبری در آن قابلیت تفسیر قرآن کریم است.

6- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تنها در ایران قریب 200 میلیون نسخه قرآن کریم‌طبع و نشر شده است.

7-  جمهوری اسلامی علمدار جریان ترجمه و تفسیر در جهان است.

8-  انقلاب اسلامی قرآن را پرتیراژترین کتاب جهان کرد.

9-  انقلاب اسلامی با بازگشت به قرآن مایه عزت مسلمین شد.

7-  پیشرفت‌های جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی در سایه توجه به مفاهیم و آموزه‌های قرآنی است.

8- تأسیس رادیو قرآن، تأسیس شبکه تلویزیونی قرآن و ایجاد حداقل 400 سایت قرآنی از برکات توجه انقلاب اسلامی به قرآن است.

9- احداث دارالقرآن در مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ.

10- راه‌اندازی صدها موسسه قرآنی از دستاورهای قرآنی در حوزه تعلیم و تربیت است.

11- تأسیس دانشگاه قرآن و دانشکده‌های قرآنی از برکات قرآنی انقلاب اسلامی است.

12- بزرگ‌ترین و پردامنه‌ترین تفسیر قرآن تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی تألیف شد.

13- پرمخاطب‌ترین سریال های تلویزیونی در جهان اسلام را صداوسیمای جمهوری اسلامی بر اساس قصص قرآن ساخت.

14- به برکت انقلاب اسلامی مسابقات بین‌المللی قرآن در ایران تأسیس و به بزرگ‌ترین رویداد قرآنی جهان تبدیل شد.

15- عطش فهم قرآن در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ترجمه قرآن به 130 زبان زنده دنیا را موجب شد.

16- راه‌اندازی نمایشگاه سالانه بین‌المللی قرآن کریم پدیده و منحصربه‌فرد جهانی و مولود انقلاب اسلامی است.

17- پس از انقلاب تاکنون 37 هزار عنوان کتاب قرآنی چاپ و نشر شده است.

18- حفظ قرآن که پیش از انقلاب پدیده‌ای بسیار نادر و استثنایی بود امروز امری رایج شد و ده‌ها هزار نفر را دربرمی گیرد.

19- ایران اسلامی تنها کشوری است که قوانین آن از جهت انطباق با قرآن کنترل می‌شود و قوانین مغایر قرآن لغو می‌شود.

20- روخوانی جمعی چندین میلیونی قرآن کریم در ماه رمضان پدیده منحصربه‌فرد جمهوری اسلامی ایران است.

21- انقلاب اسلامی پرچم‌دار تشکیل­حاکمیت بر­مبنای قرآن کریم است.

22- بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی توجه جدی به قرآن است.

23-  مبنای آرمانهای انقلاب قرآن است.

24-  قرآن در جوامع اسلامی و ایران  قبل از انقلاب در عرض بوده ولی پس از انقلاب اسلامی قرآن فرا نهاد و در رأس امور است . امری راهبردی است.

25-  فعالیت‌های قرآنی را همه کشورهای اسلامی دارند، گسترش فرهنگ قرآنی خاص جمهوری اسلامی است. (ت‌ها ؛ روح قوانین، آرمانهای انقلاب، مبتنی برقرآن است)

26- انقلاب اسلامی قرآن را  مردمی کرده و به داخل جامعه وزندگی مردم برده است. ( رشد جدی مؤسسات مردمی و فعالیت‌های مردمی)

27-  انقلاب اسلامی ، با عبور از مقدمات و فاز ظاهری فعالیت‌های قرآنی ( روخوانی، چاپ قرآن و.) ، اصالت را به تدبر و مفاهیم و عمل و رفتار قرآنی داد.

28-  قرآن و رهبری قرآنی عامل جدی وحدت بین شیعه و سنی در سطح ملی و جهانی است.

29-  بیداری اسلامی منبعث از پیام قرآنی انقلاب اسلامی است.

منبع: پایگاه مطالعاتی و تحلیلی فرهنگ سدید



حوزه در دهه‌های 40 و 50، توانست با شاگردان سرآمد امام خمینی به دگرگون‌سازی ماهیت دروس نظری و عملکرد عملی حوزه منتهی شود. این اشخاص را می‌‌توان سازمان‌دهندگان عملی آراء و عقاید امام در متن صحنه داخلی ایران دانست.

نقش حوزه در انقلاب

حوزه علمیه و ت

یکی از بارزترین ویژگی‌های انقلاب اسلامی، بسیج ی توده‌‌ای آن است که توانست طیف عظیمی از گروه‌های ی، با عقاید و آراء مختلف، به رهبریت امام خمینی، گردهم آورد و موضع اکثریت مردم را در مخالفت با اقدامات شاه، متحد سازد. بی‌‌شک، این بسیج ی نمی‌‌توانست، بدون سازماندهی توسط ون و نظریه‌‌پردازان حوزه علمیه موفقیتی کسب کند. شاگردانی که توسط امام خمینی در طول دهه چهل و پنجاه، آموزش لازم و کافی را در طرح و برنامه‌‌ ریزی برای بنیاد نهادن جامعه‌‌ای نوین بر پایه اسلام و اجرای شریعت ‌دیده بودند، در این میان نقشی اساسی داشتند. امام خمینی و سازمان ون در قالب حوزه‌های علمیه، در گسترش مبانی نظری حکومتمندی جدید،‌ و طراحی آن تئوری که نظریه ولایت فقیه خوانده می‌‌شود، سعی وافر و تلاش فراوانی داشتند.

طلاب و اساتید فعال حوزه علمیه که با پیروزی اصولیون بر اخباریون، دیگر قائل به جدایی اسلام از ت نبودند بنا بر رهنمودهای امام، (در کتابهای ولایت فقیه و البیع گفته شده) 3 بیش از پیش این هر دو را همراه و همگام با هم، توامان می‌خواستند. آنچه به نام اسلام ی خوانده می‌‌شود، بنابر دلایل فوق، به تشکیلاتی نیاز داشت که حوزه علمیه آن را برآورده می‌‌ساخت و در رأس آن متفکرینی چون آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله مفتح قرار داشتند که به دگرگون‌سازی محتوای دروس و سازمان علمیه پرداختند.

گفتمان ی حوزه

حوزه علمیه در گذار از تاریخ، از نقاط پررنگی تشکیل یافته است که مؤثرترین آن، و شاید عمل‌‌گرایانه‌‌ترین آن در قبال اقلیتی کوچک از فقها و مراجع تقلید، علی‌الاطلاق خطاب نمودن مرجعیت امام خمینی به جهان تشیع است که شاه قصد داشت با نامیدن کسان دیگری، این مرجعیت را از قم به خارج از ایران ـ نجف ـ منتقل کند. این عمل، جامعه مدرسین قم را که از ابتدای تاسیس آن (1340 ش)، به صورت یک تشکیلات کاملا مخفی بود و پنهانی فعالیت می‌‌کرد به متن ت کشاند. 4

ی شدن حوزه علمیه و رویکرد جدید ت به امور کشور آنان را از رویکردهای گذشته جدا می‌کرد. تا پیش از این به دلیل فضای خفقان ناشی از کودتای 28 مرداد 1332، ‌حوزه با ت و رژیم شاه با مراعات رفتار می‌نمود و سعی می‌کرد که میان مرجعیت و سلطنت روابط و مناسبات دوستانه برقرار باشد که با این رویکرد جدید حوزه در دهه‌های 1340 و 1350، گفتمان اسلام ی،‌ بر اقلیت خاموش توفق پیدا کرد و توانست با شاگردان سرآمد امام خمینی به دگرگون‌سازی ماهیت دروس نظری و عملکرد عملی حوزه منتهی شود. این اشخاص را می‌‌توان سازمان‌دهندگان عملی آراء و عقاید امام در متن صحنه داخلی ایران دانست.

سازمان‌دهندگان حوزه و ت

حوزه علمیه در دهه‌های 1340 و 1350، به بازسازی ساختار درونی و کادرسازی برای تربیت طلاب و دانشجویان خود ـ آنچه که می‌‌توان ذخیره انقلاب نامید ـ دست زد. این امر توسط شاگردان برجسته امام، نظیر آیات عظام، ‌مطهری، بهشتی و مفتح انجام گرفت. آیت الله مطهری، توانست به ارائه چارچوب نظری بر مبنای اصول اعتقادی اسلام، رفع شبهه و نقد سایر ایدئولوژیهای غیر اسلامی دست زند و در کتابها و سخنرانیهای خود به تغذیه فکری و ایدئولوژیکی گروههای انقلابی بپردازد. 5  

آیت‌الله بهشتی نیز برای نظم بخشیدن به علوم حوزوی و روزآمد کردن آنها و در نهایت تاسیس مدرسه حقانی» توانست علاوه بر آگاهی طلاب و دانشجویان، با برگزاری نشستهای هفتگی به نام مکتب قرآن»، این موج را گسترش دهد.

تشکیل هسته‌‌هایی برای کادرسازی در سال 1355، سازماندهی نیروها در تشکیلات جامعه ت مبارز در سال 1356 و در نهایت تشکیل شورای انقلاب به دستور امام، از جمله اقداماتی است که در راستای ی شدن حوزه علمیه و گفتمان انقلابی و ی، انجام شد. و سرانجام آیت‌الله مفتح نقش وحدت‌‌بخش را میان حوزه و دانشگاه که عمده‌‌ترین مخالفین رژیم شاه بودند ایفا نمود. وی پس از از بسته شدن مسجد جاوید»، در مسجد قبا» به تشکیل کلاسهای ایدئولوژیک و سخنرانیهای روشنگرانه پرداخت و ارتباطات خود را گسترش داد.6 با همه این احوال، حوزه و انقلابیون حوزوی نیاز به یک منبع مالی داشتند که آن هم توسط تجار مسلمان و بازاریان متعهد به امام و انقلاب قابل دستیابی بود.

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مقاله: حوزه؛ کاتالیزور انقلاب
 

در خطبه ۱۳۸ نهج البلاغه –که گفته شده امیرالمومنین(ع) در آن به سیره حکومتی حضرت مهدی(عج) اشاره کرده- آمده است: حضرت مهدی(عج) رای مردم را به قرآن باز می گرداند، در زمانی که آنها قرآن را به رای و اندیشه [خود] مبدل کرده اند.»
زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه
امام زمان و قرآن


8-اقرار برخی بزرگان درباره مهجوریت قرآن

ملاصدرا در مقدمه تفسیر سوره مبارکه واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم؛ ولی وقتی کمی بصیرت پیدا کردم، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر که به فکر افتادم به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد(ص) بروم، یقین پیدا کردم که در طول عمر، کارم بی اساس بوده است، زیرا به جای نشستن در نور، در سایه ایستاده بودم!

از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا وقتی که رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. درِ خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد، پرده ها کنار رفت و دیدم که فرشتگان به من می گویند: سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین».7

فیض کاشانی در رساله الانصاف می گوید: کتاب ها و رساله ها نوشتم، تحقیقاتی کردم ولی در هیچ یک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایت کرد.»

امام خمینی(ره) در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تاسف می خورد و به حوزه ها و دانشگاه ها سفارش می کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشته ها، مقدص اصلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر، بر ایام جوانی خود تاسف بخورند.9

پی نوشت:
1-صُحُفًا مُّطَهَّرَةً»، سوره بینه، آیه 2؛
2-کنزالدقائق، ج1،ص4؛
3-کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص277؛
4-همان، ج2، ص267؛
5-الارشاد، ج2، ص386؛
6-التفسیر المنیر، ج19، ص5؛
7-سوره زمر، آیه 73؛
8-صحیفه نور، ج20، ص20.

برگرفته از پرتوی از آیه های مهدوی، محسن قرائتی به کوشش حسن ملایی

جشنواره رسانه ای چله انقلاب»

از سوی مرکز مطالعات تحقیقات نستوه» مشهد؛



فراخوان جشنواره رسانه ای چلّه انقلاب» با موضوع دستاوردها و پیشرفت های انقلاب اسلامی در قالب گرافیک، چندرسانه ای و صفحات مجازی به همت مرکز تحقیقات و مطالعات نستوه» مشهد منتشر شد.

به گزارش سرویس استان های

حلقه وصل، در آستانه ی چهل سالگی انقلاب اسلامی فراخوان جشنواره ی رسانه ای نستوه» در مشهد منتشر شد.

این جشنواره با محوریت دستاوردها و پیشرفت های انقلاب اسلامی در قالب گرافیک، چندرسانه ای و صفحات مجازی برگزار می گردد.

موضوع این جشنواره دستاوردهای انقلاب در حوزه های اقتصادی، ی، فرهنگی ، پزشکی، صنعتی، تکنولوژی، ورزش، تمدن نوین اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و صدور انقلاب اسلامی و تعمیق باورها می باشد.

فعالیت تشکل های قرآنی بخش ویژه ی این جشنواره است و علاقه مندان می توانند تا 22 بهمن ماه جاری اقدام به ارسال آثار خود نمایند.

عکس، پوستر، عکس نوشته، موشن گرافی، انیمیشن، پادکست، سایت، وبلاگ، مستند کوتاه، نماهنگ و اینفوگرافی از جمله بخش های این جشنواره است.


سوره یس قلب قرآن است؟

کمتر سوره ای در فضیلت، مانند سوره ی یاسین است. در فضیلتش همین بس که گفته اند: اِنّ لِکلِّ شیءٍ قلباً القرآنِ سورةُ یاسین: هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن سوره ی یاسین است.1

فرآوری: زهرا اجلال -بخش قرآن تبیان

با بررسی این سوره چنین می یابیم که آیات 

سوره یسبه طور کلی به سه بخش تقسیم می شود، و هر بخش یکی از اصول اعتقادی اسلام را بیان می کند، بخشی از آن که از ابتدای سوره شروع می شود نحوه مواجهه مردم را با انبیاء الهی بیان می کند در واقع به اصل اعتقادی

نبوت  می پردازد و سپس مردم و حال آن ها را در پذیرش یا عدم پذیرش دعوت انبیاء شرح می دهد.
بنابر نظر برخی از صاحب نظران معتقدند سوره یس از این جهت قلب قرآن نامیده شده که مطالب اصلى قرآن مجید را به طور سربسته در بردارد. 
یعنی تمام مطالب و مبانی که در کل قرآن کریم آمده است در این سوره اجمالا مطرح شده است و اگر فردی بر تلاوت این سوره مبارکه تداوم داشته باشد و بر آیات آن دقت و تدبر داشته باشد گویا همه قرآن را درک کرده است و این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است.
اساس قرآن بر معرفى مبدأ و معاد است. یعنی توحید و

قیامت و لازمه خداشناسى و توحید، شناخت و معرفت نسبت به پیامبران خدا است. دنبال این اهداف، مجادله و مبارزه با کفار و مشرکین، استدلال بر درست بودن راه خداپرستان و باطل بودن دیگران می باشد و بالأخره داستان بهشت و بهشتیان و نعمت هایى که در آن است و دوزخ و دوزخیان و رنج هایى که در آن است؛ مطرح شده است. 
با یک نظر اجمالى به این حقیقت مى رسیم که مطالب اصلى قرآن که مربوط به مبدأ و معاد و دعوت به آن است در این سوره جا دارد، بقیه امور فرع است؛ لذا قلب قرآن آیات 

خداشناسى است که مبدأ و معاد خداست و مبانی و اصول دین می باشد و سوره "یس" این مبانی را دارا است و می توان نام آن را قلب قرآن نامید.

قلب؛ حیات مادی و معنوی

همان گونه که قلب، حیات جسمانی انسان را تأمین می کند، این عقاید سه گانه هم حیات دینی انسان را تأمین می کند. اگر عقاید ثلاثه نباشد، به طور مسلّم دین انسان، حیاتی ندارد! خود نماز و حرکت بدن به تنهایی ارزشی ندارد، امساک معده از غذا ارزشی ندارد؛ انفاق کردن فقط بخشیدن مال و دارایی نیست. اگر تمام این اعمال از اعتقاد به خدا و اعتقاد به معاد منبعث شود، ارزش پیدا می کند!
بنابراین 

عقاید سه گانه در دین انسان، کار قلب را انجام می دهد، آن طور که قلب در بدن عامل حیات است، عقاید ثلاثه هم در دین انسان، عامل حیات است. در تمام سوره های قرآن، به توحید و نبوّت و معاد اشاره شده است، ولی در سوره یاسین، این سه عقیده یعنی اعتقاد به توحید، نبوّت و معاد، به نحو جامع و بالغ آمده است و احتمالاً به همین علّت سوره ی یاسین در قرآن مثل قلب است در بدن انسان.
آنچه دلیل بر 

حقّانیّت قرآن است، حکیم بودن آن است و تمام محتویاتش حکمت است و حکمت هم حقایق منطبق بر واقعیت هاست. پس قرآن چون دارای حکمت است، حقّ می باشد نه چون خدا قسم خورده حقّ است.

قلب قرآن در بیان مرحوم علامه طباطبایی (ره)

مرحوم علامه طباطبایی (ره) فرمود ما از استادمان مرحوم قاضی سوال کردیم چرا سوره یاسین قلب قرآن است؟ ایشان گفتند به مناسبت آیات پایانی سوره یاسین است.

کلام آخر .دو نکته در باب قلب قرآن

قلب عالم وجود محمد است که لولاک لما خلقت الافلاک» پس همه موجودات به طفیل محمد موجود گردیدند و منظور از یس سید انبیاء محمد مصطفی صلی الله و علیه و آله است .
بنابراین سوره ای هم که ویژه محمد باشد نسبت به همه قرآن قلب قرآن می گردد و همان طوری که خود محمد قلب عالم وجود است از همان نخستین آیه، سید انبیاء محمد صلی الله و علیه و آله را مخاطب قرار داده و به قرآن حکیم سوگند می خورد که او از فرستادگان به حق خداست پس از آیاتی چند صریح می فرماید: همه اشیاء را در پیشوای آشکار کننده جادادیم و ضبط نمودیم از سعه روح محمدی خبر می دهد که همه عوالم وجود در او پیچیده و جاداده شده است مرکز و قلب عالم، محمد است.
دومین نکته که به نظر می رسد سوره یس مطالب اصلی قرآن مجید را به طور سربسته در هر جلد با اساس قرآن بر معرفی مبدأ و معاد است و لازمه خداشناسی معرفت پیغمبران خداست . 
با یک نظر اجمالی به این حقیقت می رسیم که مطالب اصلی قرآن که مربوط به مبدأ و معاد و دعوت به آن است در این سوره افتاده و بقیه امور فرع است لذا قلب قرآن، 

آیات خداشناسی است که مبدأ و معاد خداست و سوره یس آن را دارا می باشد. (قلب قرآن شهید دستغیب ص 3 تا 16)

 

پی نوشت:

1- وسائل الشّیعه، ج 1، ص 247


منابع: 
شنیدنی های سوره یس - سید مصطفی علوی - ص 28 
لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها 
الدرالمنشور، سیوطی، ج 5، ص 256 
ثواب الاعمال، صدوق، ص 138 
ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 89-90 



اقتصاد مقاومتی اصطلاحی است که رهبر معظم انقلاب در برابر جنگ اقتصادی دشمنان مطرح کرده و خود به بیان بسیاری از مبانی و راهکارهای آن اشاره نموده است. در مطلب حاضر مبانی و اصول و قواعد اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و به عبارتی نگرش اسلام به چنین اقتصادی تبیین شده است.

نگاه قرآن به اقتصاد
اقتصاد از نظر آموزه‌های قرآنی قوام جامعه است؛ به این معنا که جامعه بشری با اقتصاد، برپا می‌ایستد؛ زیرا آنچه که مردمان را حتی در نهاد کوچکی چون خانواده دور هم‌گرد می‌آورد پاسخگویی به نیازهای آرامشی و آسایشی یعنی روحی و جسمی بشر است؛ چرا که انسان سعادت را در این دو اصل جست‌وجو و معنا می‌کند.
خداوند درباره نقش اقتصاد در جامعه بشری می‌فرماید: و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما؛ اموال خود را – که خداوند آن را وسیه قوام زندگی شما قرار داده – به سفیهان و بی‌خردان مدهید. (نساء، آیه ۵)
در این آیه خداوند اموال یعنی امر اقتصادی را به عنوان عامل قیام جامعه دانست است. پس نقشی که اقتصاد در جامعه ایفا می‌کند همانند ستون میانی خیمه است که خیمه را بر پا نگه می‌دارد و به آن معنا و مفهوم می‌بخشد؛ اگر اقتصاد جامعه از میان برود یا سست و ضعیف شود به همان میزان جامعه آسیب می‌بیند.
از این آیه و آیات دیگر قرآنی می‌توان اهمیت اقتصاد را در زندگی بشر و نیز برپایی جامعه به دست آورد. البته خداوند در آیاتی چون ۸۵ سوره اعراف و ۸۴ تا ۸۶ سوره هود تامین سعادت واقعی انسان را در سایه یکتاپرستی، سلامت امور اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی دانسته و در آیات ۳ و ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۱۷۷ و ۲۷۷ سوره بقره و ۳۹ سوره نساء و ۲ و ۳ سوره انفال و آیات دیگر، امور اقتصادی و معیشتی مردم را دارای جایگاهی مهم در حد مسائل اعتقادی و عبادی قرار داده است.
از نظر قرآن اقتصاد تنها در حوزه امور مادی انسان و جامعه نقش ندارد، بلکه  نقشی فراتر از آن می‌توان برای اقتصاد تعریف کرد. از همین رو خداوند بر نقش بهره‌مندی‌های اقتصادی در امور معنوی و معنویت تاکید می‌کند. (توبه، آیه ۷۵؛ صف، آیات ۱۰ تا ۱۲)
ماهیت اقتصاد مقاومتی
اصطلاح اقتصاد مقاومتی در برابر وضعیت جنگی تعریف شده است؛ یعنی زمانی که دشمنان از همه حربه‌ها برای به زانو در آوردن جامعه اسلامی بهره می‌گیرند و با تحریم اقتصادی و مانند آن می‌کوشند تا جامعه را تضعیف کرده و آن را شکست دهند. در حقیقت اقتصاد مقاومتی به اقتصادی گفته می‌شود که برای شرایط سخت جنگی و هجوم دشمنان به جامعه اسلامی سامان می‌یابد؛ اما گر به دقت در مسئله اقتصادی و نقش کلیدی آن در جامعه توجه شود، روشن می‌شود که هر جامعه ای باید شرایط اقتصاد مقاومتی را در برنامه داشته باشد؛ زیرا همان طوری که قوام جامعه به اقتصاد است، اقتصادی نیز می‌تواند پایدار و شکوفا و پویا باشد که از عنصر اقتصاد مقاومتی برخوردار باشد و تحت‌تاثیر شرایط سخت طبیعی و یا غیرطبیعی چون جنگ و تحریم و مانند آنها بتواند هم چنان برقرار باشد و نقش قوام‌بخشی خود را ایفا کند.
به بیانی دیگر، بر اساس آموزه‌های قرآنی، اقتصاد جامعه باید بر عنصر اقتصاد مقاومتی شکل گیرد تا هم از نظر درونی قوام‌بخش باشد و هم از نظر بیرونی بتواند در برابر فشارهای گوناگونی چون خشکسالی، زله، جنگ و تحریم مقاومت داشته باشد.
آیات قرآن از انسان‌ها می‌خواهد تا مسئولیت خویش را به عنوان خلیفه الهی در زمین با آبادانی زمین که همان فعالیت‌های اقتصادی است (هود، آیه ۶۱) به  درستی انجام دهند؛ زیرا با این روش است که انسان می‌تواند به کمال خویش دست یابد و به عنوان انسان کامل به بهشت برین درآید و همان‌طوری که ایمان به عنوان عمل صالح در آموزه‌های قرآنی عامل ورود به بهشت معرفی شده، اعمال اقتصادی چون انفاق، احسان مالی، اکرام مالی، اطعام، صدقه، قرض‌الحسنه و مانند آنها به عنوان عمل صالح عامل اصلی ورود به بهشت دانسته شده است؛ در حقیقت دو بال پرواز بشر، عمل صالح ایمانی و عمل صالح در قالب عبادی و اقتصادی است که انسان را به سعادت ابدی می‌رساند. (فاطر، آیه ۱۰)
ضرورت اقتصاد مقاومتی
بر اساس آیات قرآنی داشتن اقتصاد مقاومتی همانند اقتصاد قوام‌بخش، ضروری و لازم جامعه اسلامی است. جامعه اسلامی نه تنها باید دارای اقتصادی سالم و شکوفا و قوام‌بخش باشد، بلکه باید دارای اقتصاد مقاومتی باشد که آن را از دشمنان حفظ کرده و اجازه ندهد تا جامعه در برابر دشمنان خوار شود.
قرآن بر ضرورت اقتصاد مقاومتی به اشکال گوناگون تاکید کرده است. از جمله مهم‌ترین آیاتی که می‌تواند این وجوب و ضرورت را بیان کند، آیه ۲۸ سوره توبه است. خداوند در این آیه نه تنها نیازمندی اقتصادی جامعه اسلامی را عامل وابستگی جامعه و ذلت و خواری آن می‌داند بلکه قطع وابستگی اقتصادی به بیگانگان را مورد تشویق قرار داده و نسبت به کسانی که نگران اختلال نظام اقتصادی خود پس از قطع رابطه با مشرکان و دشمنان هستند، یادآور می‌شود که چنین امری نه‌تنها اختلالی بوجود نمی‌آورد بلکه باعث رونق اقتصادی و شکوفایی آن شده و رشد و پیشرفت اقتصاد ملی را سبب خواهد شد. خداوند می‌فرماید: یا ایها الذین آمنوا انما المشر نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا و ان خفتم عیله فسوف یغنیکم الله من فضله ان‌شاء ان‌الله علیم حکیم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد‌الحرام نزدیک شوند، و اگر در این قطع رابطه از فقر بیمناکید، به زودی خدا – اگر بخواهد- شما را با فضل خویش بی‌نیاز می‌گرداند، که خدا، دانای حکیم است.
وقتی به این آیه نگاه می شود نگرانی برخی از دولتمردان امروز معنای جالبی  می یابد. در حقیقت برخی از دولتمردان امروز نگران آن هستند که عدم آمد و شد غربی‌ها که دشمنان قسم‌خورده کشور هستند، می‌تواند موجب فقر اقتصادی جامعه اسلامی شده و مردم از نظر اقتصادی با مشکل مواجه شوند. در حالی که آیه می‌فرماید پیش از آنکه دشمنان شما تهدید به تحریم کنند یا شما را تحریم نمایند شما پیشگام شوید و آنان را تحریم کنید تا با خوداتکایی و توکل به خداوند از فضل الهی بهره‌مند شوید. بی‌گمان خداوند به همه ریز و درشت زندگی شما عالم است و حکیمانه و خردمندانه حکم می‌کند و به شما دستور می‌دهد و این‌گونه، هدف‌های متعالی شما که همان غنای اقتصادی و استقلال است فراهم می‌آید.

Print همتایی قرآن و اهل بیت




امروزه توجه نکردن به همتایی و همسویی این دو ثقل عظیم الهی جامعه اسلامی را در حیرت و گمراهی فروبرده. ممکن است عده‌ای به قرآن یا گروهی به اهل‌بیت (ع) رجوع کنند یا حتی به هر دو به صورت مجموع توجه کرده باشند، اما از همگرایی و هم‌آوایی این دو که با بیان شریف نبوی (ص) کاملا روشن شده است، غافل باشند. تبیین همتایی این دو وزنه وزین الهی و هماهنگی این دو حقیقت ربوبی که میراث ماندگار رسول اکرم (ص) و نیز راز بقای دین و رمز جاودانگی هدایت و سعادت مجتمع انسانی است، با بیان رسا و قلم شیوای حکیم فرزانه آیت‌الله جوادی آملی، در آثار مختلف به گویش یا نگارش در آمده‌است.

    امروزه توجه نکردن به همتایی و همسویی این دو ثقل عظیم الهی جامعه اسلامی را در حیرت و گمراهی فروبرده. ممکن است عده‌ای به قرآن یا گروهی به اهل‌بیت (ع) رجوع کنند یا حتی به هر دو به صورت مجموع توجه کرده باشند، اما از همگرایی و هم‌آوایی این دو که با بیان شریف نبوی (ص) کاملا روشن شده است، غافل باشند.

    تبیین همتایی این دو وزنه وزین الهی و هماهنگی این دو حقیقت ربوبی که میراث ماندگار رسول اکرم (ص) و نیز راز بقای دین و رمز جاودانگی هدایت و سعادت مجتمع انسانی است، با بیان رسا و قلم شیوای حکیم فرزانه آیت‌الله جوادی آملی، در آثار مختلف به گویش یا نگارش در آمده‌است.

    کتاب همتایی قرآن و اهل ‌بیت (ع)» گفته‌ها و نوشته‌های این حکیم فرزانه است که از آثار گونا‌گون ایشان گرد آمده و با چینشی نو، تنظیم و نگارش یافته است. این کتاب در سه بخش قرآن، اهل‌ بیت (ع) و همتایی قرآن و اهل‌ بیت (ع)، نخست به‌صورتی جداگانه، به شناخت و ویژگی‌های قرآن و اهل‌ بیت (ع) توجه می‌کند و در نهایت در بخش پایانی وجوه همتایی و هم‌آوایی قرآن و اهل‌ بیت (ع) را برمی‌شمارد.

     

    این بخش از سه فصل قوام یافته است؛ در فصل یکم شناخت قرآن»، به مساله چیستی آخرین برنامه الهی برای هدایت بشر پرداخته است. در این بخش کتاب با استمداد از اثر گرانسنگ قرآن در قرآن جلد نخست از مجموعه عظیم تفسیر موضوعی قرآن کریم، کلام الهی (قرآن) را محور شناخت قرار داده و با موضوعاتی چون نور بودن قرآن، تبیان بودن قرآن، کلام الهی و تکلم الهی به تبیین ابعاد مختلف وجودی این کلام مقدس پرداخته است.

    بخش دوم، مباحث مطرح درباره نزول قرآن را جستجو می‌کند، گفت: فصل دوم این بخش، با طرح سه مساله مبدأ نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن و هدف نزول قرآن. فصل سوم بخش نخست نیز ویژگی‌های قرآن نام دارد که به سه ویژگی و خصیصه مهم قرآن؛ یعنی معجزه بودن، جاودانگی و تحریف‌ناپذیری می‌پردازد.

     

    در این فصل، نخست به صورتی موجز و گویا به تعریف معجزه پرداخته می‌شود، سپس معجزه بودن قرآن و ابعاد آن بررسی می‌شود. این فصل همچنین با طرح مساله تحریف ناپذیری قرآن، دلایل عقلی و نقلی پیراستگی قرآن از آسیب تحریف را بیان می‌کند.

    بخش دوم با عنوان اهل‌بیت(ع)»، در دو فصل نگاشته شده است، فصل نخست این بخش، همچون بخش یکم به مساله شناخت اهل بیت (ع) پرداخته است و با تمسک به مباحث تفسیری درباره آیه تطهیر، ابتدا به معنای لغوی و اصطلاحی اهل بیت (ع) در آیه توجه کرده و سپس با به دست دادن ملاک‌ها و معیارها در شناخت، به معرفی مصادیق اهل بیت (ع) در آیه پرداخته، شیوه‌های تبلیغی پیامبر اکرم (ص) را برای معرفی اهل بیت (ع) و نیز انحصار آن در خمسه طیبه (ع) و امامان معصوم (ع) را بیان می‌کند.

     

    فصل دوم این بخش که ویژگی‌های اهل بیت (ع) نام دارد به چهار ویژگی و خصیصه بارز اهل ‌بیت (ع)؛ یعنی عصمت، ولایت، علم و مجاری شناخت خدا می‌پردازد. شایان توجه این‌که این چهار ویژگی نیز با توجه به آیات کلام الهی بررسی شده‌است.

    بیت‌الغزل این کتاب بخش پایانی آن با عنوان وجوه همتایی و هم‌آوایی قرآن و اهل بیت (ع)» است این بخش، با پنج عنوان قرآن و عترت، تفسیر صراط مستقیم، پیوند قرآن و اهل‌ بیت (ع)، اهل‌ بیت (ع) بیانگر معارف قرآن، تعامل متقابل اهل بیت(ع) و قرآن و وجوه هماهنگی قرآن و اهل ‌بیت(ع)» مباحث بسیار ارزشمندی را در این رابطه در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد.

    در بحث وجوه هماهنگی قرآن و اهل‌ بیت(ع)» مباحثی چون جامعیت عینی و علمی، هماهنگی درونی قرآن و اهل ‌بیت(ع)، مبارزه‌طلبی قرآن و عترت، جاودانگی قرآن و اهل بیت(ع)، برتری قرآن و اهل‌ بیت(ع) بر پیامبران و کتب دیگر، همتایی در محکم و متشابه، جهانی بودن قرآن و اهل ‌بیت(ع)، ولایت قرآن و اهل ‌بیت(ع) و حیات‌بخشی مطرح شده است.

     

    با وجود اینکه در بخش همتایی قرآن و اهل بیت(ع) مباحث کم‌نظیری در اختیار تشنگان معارف دینی قرار گرفته است، در پایان نیز چکیده مباحث کتاب در سه صفحه به همراه فهارس کتاب قرار گرفته است. امید است که انتشار این اثر، در جهت روشن‌تر ساختن مواضع اصیل دین به کار آید و جامعه جوان کشور را با ابعاد عمیق‌تر و تازه‌تر دین آشنا سازد.



هیچ گاه از قرآن جدا مشو

آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

یکی از دستور العملهای بسیار مهم علمای اخلاق توجه به قرائت قرآن کریم می باشد. در روایتی از حضرت پیغمبر - صلّی اللّه علیه و آله - مروی است که: هیچ شفیعی در روز قیامت بلند مرتبه‌تر از قرآن نیست، نه پیغمبری و نه ملکی و نه غیر این‌ها»

 

و فرمود که: خدای - تعالی - هزار سال پیش از آنکه عالم را خلق کند سوره طه و یس را خواند، چون ملائکه آن را شنیدند گفتند: خوشا به حال امّتی که این آیات بر آنها نازل شود؛ و خوشا به حال سینه‌هایی که این‌ها را حفظ کند؛ و خوشا به حال زبانهایی که این‌ها را بخواند» از این رو در ادامه به نکاتی در اهمیت قرائت قرآن از علما اشاراتی می شود.

 

اگه می خواهید آدم شوید قرآن بخوانید

خانم مرضیه حدیده چی می گوید: وقتی غذای امام را داخل اتاق می بردم، وارد اتقاق که می شدم، می دیدم قرآن را باز کرده اند و مشغول قرائت قرآن هستند، مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا این که روزی به امام عرض کردم: حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است. دیگر چرا این قدر قرآن می خوانید؟ امام مکثی کردند و فرمودند: هرکس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.

 

هیچ گاه از قرآن جدا مشو

 آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

 

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی.»

و نیز: بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مۆمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

 

تاملی در قرآن –توصیه ای از مرحوم نراقی

در کلامی که بلاواسطه از خدا صادر شده باشد، و لفظ آن از غایت و فصاحت به حدّ اعجاز رسیده باشد تأمّل و تفکر کن. معنای قرآن مشتمل بر اصول حقایق معارف و مواعظ و احکام، و متضمّن مفاهیم دقیق تربیتی است.

کسی که از اهل ایمان باشد و مواظبت بر تلاوت آن نماید و آداب و شرایط تلاوت را رعایت کند ، آثار و فواید معنوی آن به او خواهد رسید.

 

براى بهره‌گیرى بیشتر و بهتر از تلاوت قرآن، آداب و دستورالعمل‌هایى در قرآن و روایات معصومین(ع) بیان شده است. این آداب در نگاه کلى به دو بخش تقسیم‌مى‌شود:

 

الف) آداب ظاهرى که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

مسواک زدن، وضو گرفتن، رو به قبله نشستن، رعایت وقار، خشوع در قرائت، محزون خواندن، رعایت ترتیل، خوش صدا خواندن، توجه به معناى آیات، رعایت سکوت هنگام تلاوت دیگران، به خدا پناه بردن، با نام خدا آغاز کردن تلاوت.

 

ب) آداب باطنى که درباره حالت‌هاى روحى مطلوب قارى قرآن، هنگام تلاوت است. با استفاده از آیات و روایات، مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

1. اعتراف به مقام قرآن و علت نزول آن 2. بزرگ‌داشت و تکریم خداوند که صاحب قرآن است 3. حضور قلب 4. تدبر در معانى قرآن 5. تفهّم و کشف ربط و هدف آیات 6. دورى گزیدن از موانع شناخت و فهم قرآن 7. خود را مخاطب خداوند پنداشتن 8. تأثیر پذیرى روحى از آیات 9. ترقى بخشیدن به روح در حال قرائت 10. بیگانه شدن از خود با عنوان انسان خطاکار و گناه‌کار 11. کسب خشنودى در دل، هنگام قرائت.

یکی از اکابر دین، چون قرآن را برای تلاوت می گشود می گفت: هذا کلام ربّی هذا کلام ربّی». یعنی: این کلام پروردگار من است. این کلام پروردگار من است، و بیهوش می شد.

 

قرآن کریم کتاب حق است و برای هدایت همه انسان‌ها نازل شده است؛ یکی از زمینه‌های هدایت، تلاوت قرآن همراه با تدبر است ولی برخی بر اثر گناه» دلشان بیمار می‌شود و توفیق تدبر در قرآن نصیبشان نمی‌شود.

خداوند در این زمینه می‌فرماید: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ؛ پس آیا در این قرآن تدبر و اندیشه نمى‏کنند یا بر دل‏هایى قفل‏هاى (عناد و قساوت و شقاوت) آن نهاده شده است؟»، (سوره مبارکه محمد، آیه 24)

دلبستگی به دنیا و گناه مانع توجه و تفکر در قرآن و آیات الهی است. گناه قفل محکمی در آیینه دل است ، درست مانند درب‌های معمولی که با قفل آن را می‌بندند.

 

برای فهمیدن معانی قرآن از سوی خدای مهربان حجاب و مانعی نیست، باید آیینه دل را از زنگار گناه پاک کرد، آنگاه می‌توان با نگاه کردن به قرآن، جمال دوست را در آن دید و به محض برخورد با قرآن و معانی آیات آن قلب انسان جذب کلام خدا و پیام او می‌شود.

ثنایی غزنوی می‌گوید: کسی که مانند اهل دنیا، اهل فساد و تباهی باشد، کی تواند محرم اسرار قرآن شود.

اگر می‌خواهی اهل قرآن شوی ابتدا خویشتن باید شست.



اقتصاد از ارکان اساسی یک جامعه محسوب می‌شود که در صورت تزل آن، پایه‌های هر حکومتی با لغزش اساسی مواجه می‌شود و آن را در آستانه نابودی قرار می‌دهد.
بازدید : 784

آتش فشان، عذاب
یکی از مهم‌ترین مسائل پیش روی پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها که تمامی نظام‌های اقتصادی در هر سطح و رتبه‌ای با آن روبه رو هستند، فساد اقتصادی است چرا که به فراخور این مسئله، از یک سو زمینه‌های بروز نظام طبقاتی فراهم می‌شود و از دیگر سو مسائلی همچون ربا، تبعیض و بی‌عدالتی در جامعه دامن زده می‌شود.

از این جهت سلامت اقتصادی و عدم وقوع فساد در ادیان آسمانی به ویژه دین اسلام همواره مورد تأکید قرار گرفته است. بر پایه آموزه‌های قرآن، سعادت ابدی انسان تنها در پرتو یکتاپرستی، سلامت امور اقتصادی و پرهیز از هرگونه فسادانگیزی است که این مسئله در آیات مربوط به ماجرای قوم شعیب(ع) تبیین داده شده است. خداوند در آیات 84 و 85 سوره هود در این باره می‌فرماید:

وَ إِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا  قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُمْ بِخَیْرٍ وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ؛ و ما به سوی اهل مدین برادرشان شعیب را (به رسالت فرستادیم)، وی گفت: ای قوم، خدای یکتا را که شما را جز او خدایی نیست پرستش کنید و در کیل و وزن کم‌فروشی نکنید، من خیر شما را در آن می‌بینم (که با همه عدل و انصاف کنید) و (اگر ظلم کنید) من می‌ترسم از روزی که عذابی سخت شما را فراگیرد.

وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛ ای قوم، در سنجش وزن و کیل اجناس عدالت کنید و آن را تمام دهید و به مردم کم نفروشید و در زمین به فساد برنخیزید»

مدین» شهری بود در شرق خلیج عقبه»، شمال حجاز و جنوب شامات که اکنون این شهر در جنوب غربی کشور اردن به نام معان خوانده می‌شود و ایکه» در اصل به معنی محلی است که درختان فراوان و درهم پیچیده‌ای دارد که در فارسی از آن به بیشه تعبیر می‌شود؛ چون در سرزمینی که نزدیک مدین» قرار داشت درختان زیادی وجود داشت ایکه» نامیده شده است. قرآن کریم، محل رسالت حضرت شعیب(ع) را با دو نام ذکر کرده است؛ یکی مدین» و دیگری ایکه» که هر کدام را پنج بار نام برده است.

این پیامبر بزرگ، پس از دعوت به توحید، به مبارزه با فساد اقتصادی که از روح شرک و بت‌پرستی سرچشمه می‌گیرد و در آن زمان میان آن قوم رایج شده بود، برخاست و فرمود: وَ لا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ إِنِّی أَراکُمْ بِخَیْرٍ وَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ مُحِیط»؛ پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم فروشی نزنید) من (هم اکنون) شما را در نعمت می‌بینم؛ (ولی) از عذاب روز فراگیر (قیامت) بر شما بیمناکم»در آیه بعد، مجدداً روی نظام اقتصادی آن قوم تأکید کرده، می‌گوید: وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُم»؛ و ای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت تمام دهید، و بر اشیاء (و اجناس) مردم عیب نگذارید و از حق آنان نکاهیددر پایان آیه، به صورت کلی می‌گوید: وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِین»؛ و در زمین به فساد نکوشید»فساد راه‌های گوناگونی دارد؛ فساد از طریق کم فروشی، غصب مال مردم، به حق دیگران، بر هم زدن میزان‌ها و مقیاسهای اجتماعی، عیب گذاشتن بر اموال و اشخاص و بالاخره فساد از طریق به حریم حیثیت، ناموس و جان مردم. جملة لَا تَعْثَوْا» به معنی فساد نکنید» است، بنابراین ذکر مُفْسِدِینَ»بعد از آن، به خاطر تأکید هر چه بیش تر روی این مسأله است.

مسئله اقتصادی به قدری نزد خداوند اهمیت دارد که ماجرای قوم شعیب(ع) را در برخی دیگر از سوره‌های قرآن می‌بینیم. آیات 176 تا 190 شعراء نیز از جمله آیاتی است که درباره قوم شعیب و فساد اقتصادی آن‌ها خبر می‌دهد. در انتهای این سری از آیات می‌خوانیم قوم شعیب(ع) به علت بی‌اعتنایی به هشدارهای پیامبر خویش دچار عذاب الهی شد. خداوند در آیه189 همین سوره می‌فرماید: فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛ سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقه‌خیز) آنها را فرا گرفت؛ یقیناً آن عذاب روز بزرگى بود»

وجود این آیات نمایانگر آن است که فساد اقتصادی تأثیرات منفی فراوانی از بُعد مادی و معنوی بر یک جامعه ایجاد می‌کند لذا می‌توان گفت اقتصاد از ارکان اساسی یک جامعه محسوب می‌شود که در صورت تزل آن، پایه‌های هر حکومتی با لغزش اساسی مواجه می‌شود و آن را در آستانه نابودی قرار می‌دهد.  

منابع:
مقاله مفهوم‌سازی و سنجش فساد اقتصادی از دیدگاه اسلام»، علی اصغر هادوی‌نیاز
تفسیر نمونه
قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی



هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد.


قرآن حکیم

1. توکل:

وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً » (طلاق / 3)

و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای ه رچیزی اندازه‌ای قرار داده است.

2. تقوا:

مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ » (طلاق / 2و3)

هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد.

3. شکر نعمت، کفر نعمت:

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ » (ابراهیم / 7)

اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را)بر شما خواهم افزود، و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.

4. صبر:

وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (انفال / 46)

وصبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.

5. توبه:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ » (تحریم / 8)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بسوی خدا توبه کنید، توبه‌ای خالص، امید است(با این کار)پروردگارتان گناهانتان را ببخشدو شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند.

6. اخلاص:

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ » (غافر / 14)

(تنها)خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هر چند کافران ناخشنود باشند.

آنهایی که از مۆمنان اطاعت کار، در صداقتشان عیب جویی می‌کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا)جز به مقدار (ناچیز)توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است

7. رضا:

رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ » (توبه / 72)

و خشنودی خدا بزرگتر است.

8. احترام به پدر و مادر:

لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً » (بقره / 83)

جز خدا را نپرستید وبه پدر و مادر خود احسان کنید.

9. خوش گفتاری:

وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً » (بقره / 83)

و با مردم (به زبان) خوش سخن بگویید.

10. امانت:

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُۆَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها »(نساء / 58)

خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید.

11. عدل:

إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ » (نساء / 58)

هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید.

12. امر به معروف و نهی از منکر:

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (ال عمران / 104)

باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی ، و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.

13. نقض عهد، قطع رحم، فساد:

وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ»(رعد/ 25)

آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می‌شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده قطع می‌کنند، و در روی زمین فساد می‌کنند، لعنت برای آنهاست.

کمک

14. پیروی از احسن:

الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ » (زمر / 18)

همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

15. صدق و راستگویی:

اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ » (توبه / 119)

از خدا بترسید و با راستگویان باشید.

16. قرض‌الحسنه:

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ » (بقره / 245)

کیست که به خدا قرض‌الحسنه دهد، تا خدا بر آن چند برابر بیفزاید؟خدا تنگدستی دهد و توانگری بخشد.

17. قولنامه:

إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَاکْتُبُوهُ » (بقره / 282)

چون وامی تا مدتی معین به یکدیگر می‌دهید، آن را بنویسید.

18. تمسخرو استهزاء:

الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُۆْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ » (توبه / 79)

آنهایی که از مۆمنان اطاعت کار، در صداقتشان عیب جویی می‌کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا)جز به مقدار (ناچیز)توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است.

19. القاب زشت:

وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ » (حجرات / 11)

و با القاب زشت و ناپسند یکدیگررا یاد نکنید.

20. دروغ:

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ» (نحل / 116)

به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود نگویید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید.

21. بخل:

وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 180)

کسانی که بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده انفاق نمی‌کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است، بلکه برای آنها شر است بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افکنند.

22. غیبت:

وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ » (حجرات / 12)

وهیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟(به یقین)همه شما از این امر کراهت دارید.

23. گمان بد:

اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ » (حجرات / 12)

از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است.

کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است

24. تجسس:

وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات / 12)

و هرگز(در کار دیگران)تجسس نکنید.

25. حسد:

أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ » (نساء / 54)

با اینکه نسبت به مردم و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می‌ورزند؟

26. ظلم:

وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ » (شعراء / 227)

آنها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشتشان به کجاست.

27. شایع کردن زشتیها (تشیع ):

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْ‏آخِرَهِ » (نور / 19)

کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.

28. سخن چینی:

هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ » (قلم / 11)

کسی که بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمدو شد می‌کند، (پیروی مکن).

29. عیب‌جویی:

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ » (همزه / 1)

وای بر هر بدگوی عیبجویی.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان



قرآن را نمی‌شود سرسرى خواند و گذشت؛ قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیه‌ى بر روى هر کلمه‌اى از کلمات و هر ترکیبى از ترکیبهاى کلامى و لفظى.

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری بیانات حضرت آیت‌الله ‌ای درباره وم تدبر در قرآن کریم را منتشر کرده است.

** ما معتقدیم همه‌ى آحاد جامعه باید با قرآن ارتباط برقرار کنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبر کنند. آنچه که ما را به حقایق نورانى می‌رساند، تدبر در قرآن است؛ و این حفظ قرآن که بحمدالله امروز در بین شما جوانها، در بین جوانهاى کشور، در سرتاسر کشور رواج پیدا کرده است، یک مقدمه‌ى خوبى است براى تدبر.

بیانات در محفل انس با قرآن ۱۳۹۲/۰۴/۱۹


** قرآن را نمی‌شود سرسرى خواند و گذشت؛ قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیه‌ى بر روى هر کلمه‌اى از کلمات و هر ترکیبى از ترکیب‌هاى کلامى و لفظى.

بیانات در محفل انس با قرآن ۱۳۹۱/۰۴/۳۱


** در دوران طاغوت، قرآن در کشور ما مهجور بود؛ هیچ حرکت جمعى در ترویج قرآن انجام نمی‌گرفت؛ هرچه بود، میل شخصى افراد بود. در دوران جمهورى اسلامى و حاکمیت اسلام، یکى از برنامه‌هاى اصلى براى مسئولین کشور، ترویج قرآن است؛ تلاوت قرآن، انس با قرآن، فهم قرآن، حفظ قرآن، جزو برنامه‌هاست.

بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللى قرآن کریم ۱۳۹۱/۰۴/۰۴


** خود من هرچه نگاه می‌‏کنم، مى‌بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه‏‌ى شریفه‌‏ى اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم مى‌رسد که شما هم و همه‌‏مان محتاج به این هستیم. مى‌فرماید: یا ایّها الّذین آمنوا». این، بعد از آن است که جامعه‏‌ى ایمانى شکل گرفته و این جامعه آزمونهاى بزرگ را از سر گذرانده است.

بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ ۱۳۸۶/۰۶/۳۱


** قرآن نباید از زندگیتان حذف شود. تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هرچه ممکن است. تلاوت قرآن هم با تأمل و تدبر اثر مى‌بخشد. تلاوت عجله‏‌یى که همین‏طور انسان بخواند و برود و معانى را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه اینکه بى‌فایده باشد.

بیانات در دیدار اعضاى هیأت دولت‌‌ ۱۳۸۴/۰۷/۱۷

برای دریافت کامل بیانات رهبر فرزانه انقلاب در باب تدبر در قرآن

اینجا کلیک کنید.

انتهای پیام/


 

 


 

با شروع جنگ، ن در همان ماه های آغازین دفاع مقدس درخطوط مقدم جنگ در چند قدمی دشمن، در شلمچه، خرمشهر و آبادان دوشادوش مردان بی پروا مبارزه می کردند که گواه این موضوع خاطرات رزمندگانی است که در مورد نی گفته اند آن هاعلاوه بر کار امدادی و تشویق رزمندگان، گاه سلاح بر کف با دشمن می جنگیدند.

 

 


 

 

ن و دفاع مقدس

 

برخی فعالیت های این دختران و ن علاوه بر دفاع مسلحانه به صورت های مختلف کمک پزشکی، پرستاری و امداد در جبهه های نبرد بود. بسیاری از این ن که برای امداد یا پرستاری و مداوا به جبهه می آمدند ، در همان جا نیز به شهادت می رسیدند یا در تنگنای جبهه،سلاح به دست می گرفتند و می جنگیدند و به شهادت می رسیدند.

حضور ن در 8 سال دفاع مقدس، حماسه همراهی، همدلی، صبوری، ترغیب و برانگیختگی، ایثار و پاکبازی آن ها چنان عظیم و ستودنی است که بی تردید در تاریخ ایران بی بدیل و بی نظیر است و نمونه هایی هم اندازه صدر اسلام و همانند کربلا در آن فراوان می توان یافت.

حضور شورآفرین ن در 8 سال دفاع مقدس از چند منظر و چشم انداز قابل بررسی است.

حضور ن در صحنه رزم، امدادرسانی و مداوای مجروحان

با شروع جنگ، ن در همان ماه های آغازین دفاع مقدس درخطوط مقدم جنگ در چند قدمی دشمن، در شلمچه، خرمشهر و آبادان دوشادوش مردان بی پروا مبارزه می کردند که گواه این موضوع خاطرات رزمندگانی است که در مورد نی گفته اند آن هاعلاوه بر کار امدادی و تشویق رزمندگان، گاه سلاح بر کف با دشمن می جنگیدند.

برخی فعالیت های این دختران و ن علاوه بر دفاع مسلحانه به صورت های مختلف کمک پزشکی، پرستاری و امداد در جبهه های نبرد بود. بسیاری از این ن که برای امداد یا پرستاری و مداوا به جبهه می آمدند ، در همان جا نیز به شهادت می رسیدند یا در تنگنای جبهه،سلاح به دست می گرفتند و می جنگیدند و به شهادت می رسیدند.

ن و دفاع مقدس

 

شهید پروین حاجی شاه که بعد در رمان نخل های بی سر» اثر قاسمعلی فراست، به شهادت او پرداخته شد، از آن جمله است.اسارت برخی خواهران در آغاز جنگ، گواه روشن دیگر بر این ادعاست. در خاطرات دکتر محمدرضا سنگری در مورد آخرین ساعات سقوط خرمشهر چنین آمده : آخرین نیروها، با آخرین گلوله ها می جنگیدند. امکان تامین نیروها نبود. پل خرمشهر در تیررس گلوله های مستقیم بود. رزمندگان که تعداد آنان در آخرین روز شاید به 40 نفر نمی رسید، سرسختانه مقاومت می کردند. کم کم کوچه ها از خون آخرین یاران ارغوانی می شد. من جزو آخرین نفراتی بود م که به ساحل رودخانه رسید. به خاطر انفجار در پی انفجار و شهید در پی شهید. امکان گذشتن از پل نبود. آخرین ماشینی که تعدادی زخمی از پل می گذراند هدف گلوله آرپی جی قرار گرفت و روی پل ماند مجبور شدیم از سقف پل حرکت کنیم. آویزان به میله های سقف پل، همراه با تجهیزات سنگین، با اندک رمقی که مانده بود. گلوله ها به اطراف می خورد. ترکش ها صفیر ن از کنارمان می گذشتند. بیش از 40 دقیقه آویزان به سقف پل، خود را به سوی خرمشهر یعنی آبادان رساندیم.آن طرف رودخانه زخمی های دیگری که خود را به سمت دیگر پل رسانده بودند افتاده بودند. چند دختر جوان مشغول پانسمان و مداوای زخم ها بودند. دختری جوان سر یکی از رزمندگان را بر زانو گرفته بود. رزمنده جوان تمام سطح لباسش خون آلود بود: به بچه ها برس»، معلوم شد خواهر و برادرند. دختر جوان، دکمه لباس جوان را که خون از آن می جوشید گشود گویی تاب دیدن نداشت. جوان آرام زمزمه کرد:

مو از قالوا بلی تشویش دیرم

گنه از برگ و بارون بیش دیرم

اگر لا تنقطوا دستم نگیره

مو از یا ویلنا اندیش دیرم

در آغاز جنگ، در جبهه های جنوب مادرانی در خط مقدم حضور داشتند و مشوق رزمندگان بودند. در جبهه فیاضیه آبادان، پیرزنی با نشاط حتی در سنگر ها حضور می یافت و همه او را ننه» صدا می زدند. وقتی گلوله های خمپاره و توپ به اطراف می خورد با لحنی آرام و مهربان می گفت: ننه نترسید، ننه چیزی نیست، خدا پشت و پناهتان. در آن لحظه ها و صحنه ها کمتر رزمنده ای بود که حلوای ننه» کام او را شیرین نساخته باشد.

صدای رزمنده ای زخمی، دختر جوان را از جا کند.سر برادر را به نرمی بر زمین گذاشت و به سراغ زخمی رفت. خون از سینه برادر می جوشید و دختر جوان تنها با نگاهی خون را بدرقه کرد و به سمتی دیگر شتافت و این نمونه ای از هزاران نمونه ایثار، فداکاری و خدمات درخشان ن در سال های زخم و شهادت و ایثار است و بی تردید در حافظه خاطره رزمندگان از این دست نمونه های فراوان می توان یافت.

حضور در جبهه ها و تشویق رزمندگان

در آغاز جنگ، در جبهه های جنوب مادرانی در خط مقدم حضور داشتند و مشوق رزمندگان بودند. در جبهه فیاضیه آبادان، پیرزنی با نشاط حتی در سنگر ها حضور می یافت و همه او را ننه» صدا می زدند. وقتی گلوله های خمپاره و توپ به اطراف می خورد با لحنی آرام و مهربان می گفت: ننه نترسید، ننه چیزی نیست، خدا پشت و پناهتان. در آن لحظه ها و صحنه ها کمتر رزمنده ای بود که حلوای ننه» کام او را شیرین نساخته باشد.

 

ن و دفاع مقدس

حضور ن در پشت جبهه

ارسال بسته های آجیل و شیرینی همراه با نوشته ها و نامه های دلگرم کننده در طول سال های دفاع مقدس روحیه بخش بود، به ویژه هنگام عملیات ها، فرا رسیدن نوروز و مناسبت های خاص، بسته های شیرینی و آجیل که توسط خواهران تهیه شده بود به جبهه ها گرمی و نشاط می بخشید. این ن لباس و پوشاک و وسایل مورد نیاز جبهه ها و رزمندگان را در پشت جبهه ها تهیه و برای آن ها ارسال می کردند. ارسال پیام ها چه به وسیله رادیو و چه به شیوه نامه ها و نوشته ها و طومارها از دیگر کارهای روحیه بخش و پشتوانه روانی جبهه ها در پشت جبهه بود.

فرستادن همسران، برادران، فرزندان و عزیزان خویش به جبهه ها

بدرقه رزمندگان در اشک و لبخند و ازدحام دود و هلهله و ترنم ذکر صلوات از خاطرات فراموش ناشدنی، سال های دفاع مقدس است. مادری که پس از شهادت همسر، فرزندش را روانه می کرد و پس از شهادت فرزند، فرزند دیگر را.

صبر و شکیبایی مادران که آرامش بخش دیگر خانواده ها بود. خانواده هایی که چند فرزند شهید یا چند شهید به انقلاب و اسلام هدیه داده اند فراوانند.یکی از رزمندگان دفاع مقدس در خاطره خود در این باره چنین می گوید: یک بار چند شهید را با هم برای تدفین آورده بودند.عجیب غوغایی بود. یکی از مادران بیش از همه بی تابی می کرد. تلاش برای آرام کردن او چندان نتیجه بخش نبود. ناگهان زنی که چادر دور کمر گره زده بود پیش آمد و در گوش او چیزی گفت که آرام شد و او را با خود همراه کرد. بعد معلوم شد که او مادر شهید است و اکنون پنجمین شهید او را آورده بودند تا به خاک بسپارند؛ مادر پنجمین شهیدش را با دست های خود در مزار نهاد و صبور و آرام بالا آمد و گفت: پسر من نرفته است. این جوانان( اشاره به جوانان و هم رزمان شهید ) پسران من هستند آن ها عزیزتر از علی اکبر امام حسین(ع) که نیستند.» آن گاه سمت سخن را عوض کرد و گفت: عزیزان من، جبهه کربلاست امام حسین(ع) را تنها نگذارید.» حماسه حضور ن ابعادی وسیع تر و ژرف تر از آن چه گفته شد دارد؛ و در این مجال تنها اندکی از ناگفته های ایثار و مجاهدت ن غیور ایران است که در تاریخ 8 سال دفاع مقدس رقم زده شد.

 


 

 


 

دستاوردهای داخلی دفاع مقدس فراوان است، ولی ما در این نوشتار به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر و کتابی دیگر ـ ان‌شاءالله ـ وا می‌گذاریم. مهم‌ترین دستاوردهای داخلی دفاع مقدس به شرح زیر و در چند قسمت ارائه میگردد.

 

 


 

 

دستاوردهای دفاع مقدس(9)

 

دستاوردهای داخلی دفاع مقدس فراوان است، ولی ما در این نوشتار به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر و کتابی دیگر ـ ان‌شاءالله ـ وا می‌گذاریم. مهم‌ترین دستاوردهای داخلی دفاع مقدس عبارتند از:

1. اعتماد به نفس و خودباوری

2. شکوفایی استعداد و خلاقیت

3. رشد باورهای دینی

.4 تولد تفکر بسیجی

5. رشد فضایل اخلاقی و معنوی

6. تحول در صنایع دفاعی کشور

7. تزکیه‌ی نظام اداری کشور

8. حضور داوطلبانه‌ی مردم در جبهه‌ها

9. سنجش ظرفیت دفاعی مردم

10. تجارب ی

11. تجارب اقتصادی

12. نیروهای مردمی عشایری

13. تجارب نظامی

14. تجارب فرهنگی

15.تحکیم وحدت ملی

16 رسوایی لیبرال‌ها و منافقین

17آزمون روشنفکری

 مطالب فوق

18. تأثیر در نگرش‌های علمی و پژوهشی دانشگاه‌ها و مراکز عالی کشور

19. آزمون کارآمدی نظام جمهوری اسلامی

 20تکامل سازمان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

 مطالب فوق

 21. تأثیر در حوزه‌ی هنر و ادبیات

22. خلق زیبایی‌ها

 مطالب فوق

23تکرار عاشورا و تجلی شهادت

کسانی که عاشق کربلا و حماسه‌ی عاشورا بودند، به وضوح تکرار عاشورا و کربلای حسینی را در دوران دفاع مقدس مشاهده نمودند. به تعبیر امام راحل(ره)، جنگ ما تکرار عاشورا بود. همه‌ی مفاهیم حماسی عاشورا در رزم و حماسه‌ی سلحشوران تفسیر شده بود و رمز و راز شهادت بر قلوب جوانان عاشق گشوده گشت؛ به طوری که برای ملاقات با خدا و شهیدان کربلا سر از پا نمی‌شناختند.

شهادت» در کنار تأثیر عظیم فرهنگی،‌ معنوی،‌ ی و .، دارای اثرات ارزشمند اجتماعی نیز می‌باشد. جامعه‌ی بشری برای مبارزه با شیاطین و قرار گرفتن در صراط مستقیم»‌، باید با ضد ارزش‌ها، ناهنجاری‌ها، ظالمان و ستمگران به جهاد برخیزد و این میسر نیست، مگر با داشتن روحیه‌ی شهادت‌طلبی.

از افتخارات دوران دفاع مقدس، حضور پرشور ن در همه‌ی صحنه‌ها به ویژه در امر پشتیبانی و امدادرسانی به جبهه است. ن متعهد ما نه‌تنها با تربیت فرزندان مبارز، نیروی انسانی مورد نیاز جبهه‌ها را تأمین می‌کردند، بلکه با مشارکت فعال در امور پشتیبانی، وظیفه‌‌‌ی مضاعفی را عهده‌دار می‌شدند. از همه مهم‌تر، همسرانی که جای پدر را در خانواده پر نموده

شهید مرتضی مطهری می‌نویسد: شهید، منطق ویژه‌ای دارد، منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی‌شود سنجید. منطقی است میخته با منطق عشق از یک طرف،‌ و منطق اصلاح و مصلح از طرف دیگر؛ یعنی دو منطق را اگر با یکدیگر ترکیب کنید، منطق مصلحی دلسوخته برای اجتماع خودش، و منطق عارفی عاشق لقای پروردگار خودش . ری؛‌ منطق شهید، منطق دیگری است.»

امام راحل(ره)، عظیم‌ترین دستاورد دفاع مقدس را تحول روحی و معنوی در جامعه می‌دانستند. حق‌طلبی، ایثار و فداکاری، قناعت و ساده‌زیستی، انفاق و بالاخره شهادت‌طلبی، از جمله ارزش‌هایی بود که می‌توان از ن به عنوان میراث انقلاب اسلامی یاد نمود. این ارزش‌ها در دوران دفاع مقدس به شدت تقویت گردید. خاطرات زندگی فرماندهان و رزمندگان در جبهه و پشت جبهه، مصادیق عینی رفتارهای متعالی اخلاقی را در اختیار نسل بعد از جنگ قرار می‌دهد. وصیت‌نامه‌های شهدا، حکایت از معنویت و معرفت بالای شهدای دفاع مقدس دارد.

متأسفانه گاه معرفی زندگی و سیره‌ی شهدا به صورت ناقص و یک بعدی صورت می‌گیرد و بر همین اساس، این خطر وجود دارد که تصویری غیر واقعی، تک بعدی و دور از دسترس از شهدا در ذهن یندگان نقش گیرد. از سوی دیگر، گاه به دلیل این که امانتداران میراث شهدا، ینه داران صادقی نیستند،‌ تصویر حقیقی شهدا پنهان می‌ماند. اینان باید توجه داشته باشند که نسل‌های بعد از جنگ، سیمای شهدا را در سیره‌ی ن‌ها جستجو می‌کنند، از این رو دایم باید اعتقاد و رفتار خویش را با شهدا محک بزنند.

سیره‌ی شهدا، ملاک و معیار خوبی برای نقد وضعیت فعلی بسیج است.‌ شجره‌ی طیبه‌ی بسیج نیز ممکن است دچار فت گردد و تنها با معیار تفکر بسیجی» می‌توان فات بسیج امروز را زدود. توجه به سیره‌ی شهدا از ن جهت اهمیت دارد که حاملان حقیقی تفکر بسیجی، شهدا بودند. میراث معنوی و اخلاقی دفاع مقدس، تنها به سیره‌ی شهدا منحصر نمی‌گردد، بلکه مادران و پدرانی که با اخلاص و اعتقاد و عشق به اسلام،‌ پاره‌های وجود خویش را در راه خدا فدا می‌کردند و به این ایثار و فداکاری افتخار می‌نمودند،‌ الهام‌بخش صبر و ایمان عجیبی هستند که قلم از بیان ن عاجز است. با زنده نگه داشتن یاد و خاطره‌ی هشت سال دفاع مقدس، روح اعتماد به نفس و خودباوری در این ملت زنده می‌ماند، ارزش‌های معنوی تقویت می‌شود و با نورافشانی ستارگان سمان ن حماسه‌ی جاوید، راه کمال هموارتر می‌گردد.

 

دستاوردهای دفاع مقدس(9)

24. سنگر سازان بی‌سنگر

از بالا‌ترین نقطه‌ی مرزی ایران و عراق در ذربایجان غربی تا جنوبی‌ترین نقطه‌ی جبهه‌های جنگ، همه جا نیروهای جهاد سازندگی حضور فعال داشتند. هر جایی که رزمنده‌ای در حال پیشروی و نبرد بود، قسمت مهندسی جهاد درکنار او حاضر بود. قابلیت‌هایی که جهادگران صادق در زمینه‌های مختلف از خود نشان دادند، ‌دشمن کوردل را به حیرت وا داشت.

سرعت عمل جهادگران در ایجاد خاکریزها و سنگرهای عظیم در حملات شدید دشمن و نیز احداث جاده و پل ـ به ویژه پل بعثت ـ از افتخارات فراموش نشدنی جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس است.

25. سفیران زاده

یکی از نتایج دفاع مقدس، اثبات ایمان و پایمردی جان بر کفان ایران اسلامی است که این موضوع را در سیاهچال‌های دوران اسارت به نمایش در وردند. همه‌ی ما باید اعتقاد و پایبندی به اسلام و ولایت را از این عزیزان سرمشق گرفته، به دیگران هم منتقل کنیم. دلاور مردان ما در زیر شکنجه‌های سخت و در میان مرگ و زندگی، حاضر نبودند حتی به صورت زبانی به مقدسات خود توهین کنند. این اعتقاد و ایمان زلال، که در واقع مرحله‌ی حق الیقین ایمان است، باعث حیرت شکنجه‌گران بعثی می‌شده است. به راستی اگر دفاع مقدس نبود، جوهر ایمان و روح پرصلابت نان شناخته نمی‌شد.

دل به دریا زدن و دم نزدن می‌خواهد

هرکســــی را نرسد زندگی طوفانی

26. مشارکت فعال ن

از افتخارات دوران دفاع مقدس، حضور پرشور ن در همه‌ی صحنه‌ها به ویژه در امر پشتیبانی و امدادرسانی به جبهه است. ن متعهد ما نه‌تنها با تربیت فرزندان مبارز، نیروی انسانی مورد نیاز جبهه‌ها را تأمین می‌کردند، بلکه با مشارکت فعال در امور پشتیبانی، وظیفه‌‌‌ی مضاعفی را عهده‌دار می‌شدند.

از همه مهم‌تر، همسرانی که جای پدر را در خانواده پر نموده، سرپرستی فرزندان شهید را عهده‌دار می‌گردیدند، در واقع زینب‌‌وار پرچم شهادت و ایثار را به دوش می‌کشیدند و امروز هم به عنوان یه‌های مجسم ایثار و پیام وران فرهنگ حماسه و شهادت بر ناصیه‌ی فرهنگ ما می‌درخشند.

27. تأثیر در تحکیم روابط اجتماعی و روح برادری

از برکات دفاع مقدس، تقویت معنوی معاشرت‌ها و تحکیم روابط اجتماعی بود؛ به طوری که صمیمیت و برادری و صله‌ی رحم در بین مردم تقویت شده بود. ای بسا با حضور در مراسم بدرقه‌ی رزمندگان جهت اعزام به جبهه‌ها یا شرکت در مراسم تشییع شهدا، بسیاری از کینه‌ها و ناراحتی‌ها بین مردم بر طرف می‌شد و قطع رابطه‌ی چندین ساله‌ی خانواده‌ها را به دوستی مبدل می‌کرد و یا حضور در مزار شهیدان، پستی و زشتی دنیا‌طلبی را در مقابل دیدگان مجسم می‌نمود

و از همان جا انسان تصمیم می‌گرفت که برای هر کس که به سبب دنیا ناراحتی ایجاد کرده است، طلب حلالیت کند.

 

 ادامه دارد.

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان


 

رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۸ را سال رونق تولید» نامگذاری کردند؛

 
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام به هم‌میهنان عزیز و بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال رونق تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیت الله ‌ای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشه‌های زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشه‌ها را خنثی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصه‌های ی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه ی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضع‌گیری‌ها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با افزایش ابتکارات علمی و فنی»، افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامه‌ها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.
حضرت آیت الله ‌ای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از کاهش ارزش پول ملی» قدرت خرید مردم» و کم‌کاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» به‌عنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات توسعه تولید ملی» است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل می‌شود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی می‌تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را رونق تولید» قرار دادم.
حضرت آیت الله ‌ای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.
ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، از خداوند متعال مسألت کردند

 

دبیرخانه هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور، پوستر و فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر کرد.

هفدهمین دوره جشنواره ملی ره‌آورد سرزمین نور فراخوان داد

به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا, هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور آغاز به کار کرد و زائران راهیان نور می توانند آثار ادبی و هنری خود با موضوع راهیان نور و دفاع مقدس را به دبیرخانه این دوره از جشنواره ارسال نمایند.

پوستر و فراخوان هفدهمین دوره جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور منتشر شده است که علاقمندان برای این دوره از جشنواره را راهنمایی می کند که به شرح زیر است:

-بخش حرفه ای شامل: شعر، داستان، عکس حرفه ای، فیلم، فیلمنامه، نمایشنامه خیابانی، پویانمایی،نماهنگ، پوستر، فضای مجازی، نرم افزار، تحقیق و پژوهش

-بخش مردمی شامل: متن ادبی، خاطره، دلنوشته، عکس تلفن همراه

-بخش ویژه شامل: عکس یادگاری، دلنوشته یادگاری، نامه یادگاری، فیلم 60 ثانیه ای

بنابراین گزارش، مهلت ارسال آثار به این دوره از جشنواره، 5 آذر ماه 1398 تعیین شده است و علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند با شماره تلفن گویا  9-02135949830  تماس حاصل نمایند و یا به پایگاه اینترنتی www.sarzaminenoor.ir مراجعه کنند.

بیشتر بخوانید
  • گزارش کامل تسنیم از اختتامیه جشنواره ملی ره آورد سرزمین نور در خرمشهر + تص

 


فیزیوتراپی که فرمانده شد

سرلشکر شهید مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس، وقتی در مسیرش بسیجی‌ها را می‌دید، از ماشین پیاده شده و با آنها مصافحه می‌کرد. می‌گفت: یکی از رمزهای موفقیت ما قدردانی از نیروهای مردمی است.»

زمان تقریبی مطالعه : 9 دقیقه

تاریخ : چهارشنبه 1397/11/10 ساعت 09:46

 

شهید مجید بقایی


مجید بقایی در بهمن‌ماه سال ۱۳۳۷ در شهر بهبهان به دنیا آمد. از کودکی به محافل مذهبی و مسجد علاقه‌مند بود و این علاقه را با تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از ت متعهد خارج نشد. چند سال قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و به طور فعال در جلسات قرائت قرآن شرکت می‌کرد. توجه زیادی به دعا و زیارت ائمه اطهار (ع) داشت. آنقدر برای ذکر مصائب اهل‌بیت (ع) اهمیت قائل بود که می‌گفت: همین مراسم روضه‌خوانی ما را نگه داشته است. همواره تلاش می‌کرد در نماز جماعت شرکت کند.

هوش سرشار و استعداد بالایش باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم (نظام قدیم) را در عرض یکسال در یکی از مدارس بهبهان بگذراند و سپس رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند.

پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد اما این رشته نظرش را تأمین نکرد و گفت: من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم به مردم خدمت بکنم. به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجدداً گذراند و دیپلم رشته طبیعی گرفت و این بار پس از شرکت در کنکور، در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد.
 

فعالیت‌های ی – مذهبی


در سال ۱۳۵۴، فعالیت‌های مجید در دانشگاه شکل گرفت و تماس‌هایش تشکیلاتی شد. وی برای مبارزه با رژیم شاه نقش تعیین کننده‌ای را در رهبری مبارزات دانشجویی دانشگاه اهواز و غیر دانشگاهیان به عهده گرفت. در سالهای ۵۵ و ۵۶ که مبارزات ملت مسلمان به اوج خود نزدیک می‌شد، او از عناصر هدایت کننده تظاهرات علیه رژیم شاه بود. در همان زمان با همرزمانش در گروه منصورون» ارتباط بیشتری برقرار کرد. آگاهی دادن به مردم، متشکل کردن برادران حزب‌الله، انجام عملیات نظامی علیه عمال رژیم شاه از جمله فعالیت‌های این گروه بود. در بدو تشکیل این گروه وارد شاخه نظامی آن شد و رهبری برخی عملیات‌های مسلحانه را در آن زمان به عهده گرفت.

حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای جلوگیری از اقدامات احتمالی عمال رژیم تیم‌های گشتی را برای حفظ و امنیت شهر و نوامیس مردم سازماندهی کرد و با همکاری چند تن از همرزمانش طرح تشکیل تعاونی‌های امام را برای تأمین مایحتاج مردم ارائه داد.

بقایی نسبت به اصالت حرکت‌های انقلابی تعصب داشت و در جریان انقلاب، در همه صحنه‌ها فعالانه شرکت می‌کرد و با هوشیاری خاصی ترفندهای دشمنان اسلام بویژه منافقین را شناسایی و در جهت خنثی کردن آنها اقدام می‌کرد.
 

نقش شهید پس از انقلاب اسلامی


بقایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب اهواز مشغول به کار شد. او در خنثی کردن و سرکوبی توطئه آمریکایی خلق عرب در خوزستان نقش چشمگیری داشت به طوری که با زحمات و فداکاری‌های او، ضربات شدید و مهلکی به این گروه دست‌نشانده وارد شد.

کار نظامی بقایی پس از پیروزی انقلاب هم ادامه داشت. او فعالیتش را در این زمینه با حضور در کمیته و شهربانی آغاز کرد و اقدامات همه‌جانبه‌ای را در جهت به دام انداختن سرسپردگان رژیم پهلوی که در آن زمان متواری بودند، انجام داد. در کنار این فعالیت‌ها معتقد بود که جامعه بعد از پیروزی انقلاب احتیاج به کارهای فرهنگی دارد. به همین خاطر به تشکیل کانون نشر فرهنگ اسلامی در بهبهان پرداخت که فعالیت‌های این کانون در زمینه‌های فرهنگی – تبلیغی شهر بسیار مؤثر بود.

بقایی به علت تبحر و ذوقی که به کارهای تبلیغاتی داشت، در زمینه تهیه پوستر، نوار سخنرانی، فیلم، ویدئو، طراحی، نقاشی و خطاطی وارد عمل شد و نمایشگاهی از جنایات رژیم شاه و اسناد ساواک را در شهر بهبهان به نمایش گذاشت. او خود طراح و خطاط زبردستی بود و با خط زیبایش، احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را می‌نوشت و بر در و دیوار شهر نصب می‌کرد.

با گذشت مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه رفت و هنگامی که بنا به فرمان حضرت امام (ره) در خرداد سال ۱۳۵۸ جهاد سازندگی تشکیل شد، به عضویت جهاد بهبهان درآمد و مدتی در آنجا مشغول فعالیت بود.

وی تا اوایل جنگ تحمیلی تقریباً با همه ارگان‌های انقلابی در ارتباط بود و با حضور فعالانه خود و ارائه راه‌حل‌های ابتکاری باعث حفظ روح امید، تحرک و نشاط در همگان می‌شد.

پیش از آغاز جنگ تحمیلی به توصیه سردار محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در واحد روابط عمومی (تبلیغات – انتشارات) سپاه امیدیه به فعالیت مشغول شد. با تشکیل دفتر هماهنگی و تحقیق و بازرسی در سپاه خوزستان و انتخاب شهید دقایقی به عنوان مسئول این دفتر، وی جهت همکاری با ایشان به اهواز منتقل شد.


حضور در جبهه‌های دفاع مقدس


ماه‌های اول جنگ تحمیلی بود که مجید بقایی از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ (که در آن زمان جلساتش در لشکر ۹۲ زرهی اهواز تشکیل می‌شد) معرفی شد. یکی از فعالیت‌های مهم او تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود. با وجود اینکه بنی‌صدر خائن در این مورد به شکل‌های گوناگون کارشکنی می‌کرد اما او در این مأموریت، به خوبی کارها و وظایف محوله را پیگیری می‌کرد. اواخر آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ به بقایی مأموریت داده شد که برای جلوگیری از هجوم دشمن که قصد تسخیر جاده شوش را داشت و در آن زمان در سه کیلومتری آن مستقر شده بود، به شهرستان شوش برود. ابتدا در کنار مرتضی صفاری، سپاه آنجا را سازماندهی کرد و مدتی بعد مسئولیت سپاه شوش به عهده‌اش گذاشته شد. در این مسئولیت علاوه بر طراحی عملیات و نبردهای موفق علیه دشمن که در قالب گروه‌های رزمی کوچک به اجرا درمی‌آمد، به اسماعیل دقایقی (شهید) نیز در تشکیل آموزشگاه فرماندهی دسته، گروهان و گردان کمک می‌کرد.

به تدریج که ت جنگی نیروهای خودی از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر یافت، به همین نسبت نیز نقش بقایی در صحنه‌های نبرد جدی‌تر از هر زمان شد و در مقاطعی از جمله عملیات طریق‌القدس (فتح بستان) وی مانند یک رزمنده تکاور وارد عمل می‌شد. از آن پس به دلیل روح بلند و اشتیاق فراوانش برای درگیر شدن مستقیم با دشمن و لیاقت و شایستگی‌هایی که در زمان فرماندهی سپاه شوش از خود نشان داده بود، از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان فرمانده قرارگاه لشکر فجر» برگزیده شد.

در طراحی عملیات بیت‌المقدس و در کنار شهید حسن باقری همچون دیگر نبردها نقش به سزایی داشت. در این عملیات، با برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگ، توانست نیروهای تحت امر خود را با همیاری هوانیروز از شمال فکه به جنوب انتقال داده و به علت شایستگی‌ای که از خود در سمت فرماندهی لشکر نشان داد، قرارگاه تحت فرماندهی ایشان (فجر) در کنار قرارگاه‌های نصر و فتح، مسئولیت شکستن حصر دفاعی خرمشهر را به عهده گرفت و هر سه قرارگاه با نبرد دلاورانه تاریخی و با هماهنگی کامل، خونین شهر را به دامان میهن اسلامی بازگرداند.

بقایی پس از عملیات رمضان» به سمت معاون شهید باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد. بعد از عملیات محرم بود که پس از آنکه حسن باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت.

معتقد بود که گروه‌گرایی برای انسان تعصب و عجز فکری به وجود می‌آورد و می‌گفت: شما فقط ببینید حضرت امام خمینی (ره) چه می‌گوید، از ایشان تبعیت کنید. در مبارزات ی – مذهبی هرگز خودسرانه عمل نمی‌کرد و سعی بر این داشت که مبارزاتش در مسیر مکتب باشد، در واقع، انقلابی بودن مجید با مکتبی بودنش قرین بود و سعی می‌کرد در زندگی، کار و مبارزه، با جواز شرعی عمل کند.

بقایی علاقه عجیبی به نیروهای بسیج مردمی داشت و هرجا مشکلی پیش می‌آمد از آنها دفاع می‌کرد. رفتار او با نیروهای بسیجی آمیخته با ملاطفت و مهربانی بسیار بود.


نحوه شهادت


روز نهم بهمن‌ماه ۱۳۶۱ قبل از عملیات والفجر»، مقدماتی قرار شد که عده‌ای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی (ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسیی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عده‌ای دیگر از جمله شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند.

بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره والفجر» بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره شریفه را از حفظ می‌خواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیده‌بانی حرکت کردند. بقایی در بین راه به یکی از همراهانش می‌گوید: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: یا ایتهاالنَّفس المُطمَئنَّه. ارِجِعی الی ربِّکِ. راضیهً مرضیهً. فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی». وآیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی نیل شود؟ هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سوال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش دریافت کرد و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت


 

 

 


بعضی از شهدا یک مقداری بد بودند! بعضی هایشان هم شاید بیشتر. مثلاً آنهایی که به کسی اجازه نمی‌دادند مزاحم خلوتشان با خدا بشود. شما بگویید، چکار باید می‌کردیم؟! وقتی خودمان از لحاظ معنوی پایمان لنگ بود،حق نداشتیم به این و آن آویزان شویم؟ مگر می‌شد کسی را دید که هر شب‌ سیمش را به خدا وصل می‌کند، ولی طرفش نرفت؟!

 

کمی از بدی شهدا بگوییم!

بعضی از شهدا یک مقداری بد بودند! بعضی هایشان هم شاید بیشتر. مثلاًآنهایی که به کسی اجازه نمی‌دادند مزاحم خلوتشان با خدا بشود. شما بگویید، چکار باید می‌کردیم؟! وقتی خودمان از لحاظ معنوی پایمان لنگ بود،حق نداشتیم به این و آن آویزان شویم؟ مگر می‌شد کسی را دید که هر شب‌ سیمش را به خدا وصل می‌کند، ولی طرفش نرفت؟!

چقدر بعضی از این شهدا بد بودند، دوست داشتند تنها بروند. دوست داشتند کسی از حال و هوایشان سر در نیاورد. دوست داشتند خدایشان. انگار که اگر ماهم بغلشان نماز شب می‌خواندیم، ملائکه آنها را نمی‌دیدند! شوخی کردم.شاید فکر می‌کردند، نه اصلاً حق داشتند که حضور ما خلوتشان را بهم می‌زد.عیبی ندارد. خدا که از آنها راضی شد، ما کی هستیم که طلبکار باشیم؟!

اینها که چیزی نیست! بعضی هایشان خیلی خیلی بد بودند. اصلاً نمی‌گذاشتند یک کلمه جلویشان حرفی بزنی. خیلی دیکتاتور بودند. خیلی ‌خشک بودند. اصلاً نمی‌شد جلویشان زبان باز کنی. نه، حالگیری مستقیم که‌ نمی‌کردند. خدائیش اول خیلی مؤدب می‌گفتند! برادر لطفاً غیبت نکن.» اگر گوش نمی‌دادی، آرام بلند می‌شد و از اتاق می‌رفت بیرون.

آهان. شاهد موثق، همین شهید علی اصغر صفرخانی» که فرمانده گردانمان‌بود. اصلاً این جور آدمها را تحویل نمی‌گرفت. چطور؟ مثلاً یکی از فرماندهان ‌گروهان گفت:

ـ به برادر صفرخانی گفتم بعد از ظهر نبودی. جمع بودیم و کلی خندیدیم.» تبسمی کرد و گفت: توی اتاق خوابیده بودم.» گفتم که چرا خوابیدی،می‌آمدی در جمع ما، گفت: حالا فکر کن منم اومده بودم و چند قهقهه‌ می‌زدم و یه چندتایی هم غیبت می‌کردم، این بهتر بود، یا اینکه رفتم ‌خوابیدم؟»

حالا! دیدی بعضی شهدا چقدر بد بودند! تازه اینها که چیزی نیست. بعداً بیشتر از این از بدیشان تعریف می‌کنم.

بیخودی اخم هایت را درهم نبر. بیخودی رو ترش نکن. چی چی می‌گویی ‌پشت سر مرده غیبت نکن. کی گفته آنها مرده‌اند؟ خودشان حی‌ّ و حاضرند وتازه آدم زنده هم وکیل و وصی نمی‌خواهد. اگر قرار باشد جلوی رویشان غیبت‌کنیم، حالمان را می‌گیرند.

 (حمید داودآبادی)شوخی کردم»

 به برادر صفرخانی گفتم بعد از ظهر نبودی. جمع بودیم و کلی خندیدیم.» تبسمی کرد و گفت: توی اتاق خوابیده بودم.» گفتم که چرا خوابیدی،می‌آمدی در جمع ما، گفت: حالا فکر کن منم اومده بودم و چند قهقهه‌ می‌زدم و یه چندتایی هم غیبت می‌کردم، این بهتر بود، یا اینکه رفتم ‌خوابیدم؟»

 اعزام مجددی ها    

هنگامه عملیات بود و آتش خمپاره. تدارکات لشکر، برای انتقال مهمات‌ و آذوقه نیروها، تعدادی قاطر» به خدمت گرفته بود. هنگامی که درارتفاعات، در کنار ستون نیروها بالا می‌رفتیم، تا سوت خمپاره می‌آمد قاطرها زودتر از ما خیز می‌رفتند روی زمین تا ترکش نخورند! چند بار که شاهد خیزرفتن قاطرها بودیم، بچه‌ها متعجب از یکدیگر علت این را که چرا آنها زودتراز ما خیز می‌روند، سؤال می‌کردند.

دقایقی گذشت و ما به راه خود ادامه دادیم. ناگهان سوت خمپاره آمد وقاطری که در کنارم بود سریع خیز رفت. من هم که روی جاده دراز کشیدم، نگاهم افتاد به شکم و ران قاطر. خوب که توجه کردم، دیدم جای چند زخم ‌بزرگ که خوب شده بود، روی بدنش وجود دارد.

دیگر نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. بچه‌ها پرسیدند که چرا می‌خندم،گفتم:

ـ شماها می‌دونین چرا قاطرها زودتر از شما خیز میرن؟

جواب همه منفی بود. با خنده گفتم:

ـ خب معلومه. این بیچاره‌ها توی عملیات قبلی ترکش خوردن و اعزام ‌مجددی هستن و دیگه می‌دونن با سوت خمپاره باید خیز برن که دوباره‌ زخمی نشن (حاج آقا بخشی).

 

کمی از بدی شهدا بگوییم!

فداکاری به تو نیومده 

نیمه‌های شب بود. منورها در دل سیاه شب می‌سوختند و تنها خطی ‌محو در سینه آسمان ثبت می‌کردند. همراه با دیگر نیروهای گردان سلمان ازلشکر 27 حضرت رسول (ص) در ادامه عملیات والفجر 8 در جاده فاو به‌ام‌القصر در حال پیشروی بودیم. گلوله‌های دوشکا و تیربار دشمن، هر از چندگاه خطی سرخ بالای سرمان نقش می‌کرد. همراه (شهید) عباس نظری و دیگر بچه‌ها، پشت سر یکدیگر، جا پای نفر جلویی پیش می‌رفتیم. کناره ‌سمت چپ جاده گِل بود و آن طرف تر باتلاق خور عبدالله. دشمن بدجوری‌ مقابله می‌کرد و با همه تجهیزات خود می‌جنگید.

در حینی که جلو می‌رفتیم، بر حسب اتفاق من افتادم جلوی ستون. در زیرنور زرد و سرخ منور، چشمم به سیم خاردار افتاد. سیم خاردارهای حلقوی.ظاهراً راه دیگری برای عبور نبود. ایستادم، همه ایستادند. نشستم، همه‌نشستند. جای درنگ نبود. شنیده بودم در عملیات قبلی بچه‌ها چکار کرده‌ بودند. کمی با خودم کلنجار رفتم. نَفْسم را راضی کردم. نگاهی به لای سیم‌خاردار انداختم. از مین خبری نبود. بسم ا. گویان، برخاستم. کوله پشتی ام را انداختم روی سیم خاردار. از بچه‌های تخریب هم خبری نبود که راه را بگشایند. مکث نکردم. کاری بود که باید انجام می‌شد. اگر من نمی‌رفتم،دیگری باید می‌رفت. پس قسمت من بود که نفر اول ستون بودم.

دستهایم را باز کردم. برخاستم، دستها کشیده، خود را پرت کردم روی‌ سیم خاردار. لبه‌های تیز آن در بدنم فرو رفت و آزارم می‌داد. سعی کردم به‌ روی خودم نیاورم تا روحیه بچه‌ها تضعیف نشود. صورتم را به عقب ‌برگرداندم و به نیروها که ایستاده بودند گفتم: برادرا بیائید رد شوید.سریع. سریع.»

نگاهی به لای سیم‌خاردار انداختم. از مین خبری نبود. بسم ا. گویان، برخاستم. کوله پشتی ام را انداختم روی سیم خاردار. از بچه‌های تخریب هم خبری نبود که راه را بگشایند. مکث نکردم. کاری بود که باید انجام می‌شد. اگر من نمی‌رفتم،دیگری باید می‌رفت. پس قسمت من بود که نفر اول ستون بودم.

دستهایم را باز کردم. برخاستم، دستها کشیده، خود را پرت کردم روی‌ سیم خاردار. لبه‌های تیز آن در بدنم فرو رفت و

کسی نیامد. هر چه منتظر ماندم خبری از نیروها نشد. یعنی چه اتفاقی‌افتاده بود. سر و صدای بچه‌ها می‌آمد ولی از وجودشان خبری نبود. برای‌ دلخوشی یک نفر پیدا نشد پا روی کمر من بگذارد و بگذرد. شک کردم. نگاهی به سمت راست انداختم. با تعجب دیدم بچه‌های تخریب از میان سیم‌خاردارها راهی باز کرده‌اند و نیروها راحت از آنجا می‌گذرند. کسی پشت‌ سرم نبود که از او خجالت بکشم. از شانس بد کسی هم نبود که کمکم کند تا برخیزم. به هر زحمتی که بود از لای سیم خاردار برخاستم. لباسهایم سوراخ‌ سوراخ شده بود. تنم می‌سوخت. روی دستهایم خطهایی سرخ افتاده بود.خودم را به ستون نیروها رساندم. از قسمت بریدگی سیم خاردار که خواستم‌ بگذرم به خودم خندیدم و گفتم: آقا جون! ایثار و فداکاری به تو نیومده    (مسعود ده نمکی).

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان

 


منبع:ساجد

 

مطالب پیشنهادی


زندگی نامه زیبا و البته تکان دهنده شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام(حر انقلاب اسلامی)

 
 
تعداد بازدید:۱۰۳۰۶۰

 

 

 

 

حر انقلاب شهید ابوالفضل ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق هم می گفت ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم! اثری از پیکر شاهرخ نیافتیم او شهید شده بود، شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه را پاک کند،همه گذشته اش را. می خواست چیزی از اونماند،نه اسم ،نه شهرت،نه قبر و مزار و نه هیچ چیزدیگر شهید ضرغام در یکم دیماه سال۲۷ دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی،با ان جثه درشت و قوی نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دردوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از ان پس با سختی، روزگار را سپری کرد در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان،نایب قهرمان بزرگسالان دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی.همراهی تیم المپیک ایران و… بدنش بسیار قوی بود .هر روز هم مشغول تمرین بود. در اولین حضور در مسابقات کشتی فرنگی به قهرمانی جوانان تهران در یکصد کیلو دست یافت. سال پنجاه در مسابقات قهرمانی کشور در فوق سنگین جوانان بسیار خوش درخشید و تمامی حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برداشت.بیشتر مسابقه ها را با ضربه فنی به پیروزی می رسید.

 

 

قدرت بدنی، قد بلند، دستان کشیده و استفاده صحیح از فنون باعث شد که به مقام قهرمانی دست پیدا کند. سال پنجاه و پنج آخرین سال حضور او در مسابقات کشتی بود. صبح یکی از روزها با هم به” کاباره پل کارون رفتیم . به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود . با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود . شاهرخ جلوی میز رفت و گفت :همشیره تا حالا ندیده بودمت،تازه اومدی اینجا ؟! زن خیلی آهسته گفت: بله، من از امروز اومدم . شاهرخ دوباره با تعجب پرسید : تو اصلا قیافت به این جور کارها و این جور جاها نمی خوره،اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن در حالی که سرش رو بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه و خرجی خودم و پسرم بیام اینجا! شاهرخ ،حسابی به رگ غیرتش برخورده بود ،دندانهایش را به هم فشار می داد ، رگ گردنش زده بود بیرون ،بعد دستش رو مشت کرد و محگم کوبید روی میز و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی، بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، همینطور که از در بیرون می رفت رو کرد به ناصر جهود(صاحب کاباره) و گفت: زود بر می گردم! مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش رو سر کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم . بعد از سلام و علیک ،بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟اول درست جواب نمی داد. اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت ، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه بخاطر اجاره، اثاث ها رو بیرون ریخته بود . من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوائی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!! اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد.انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی پدر نداشت از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا.

 

 

همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییرکرد بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره) وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی. ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان و خوزستان و . . . هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند .

 

وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. پس از سی و یک سال زندگی پر فراز و نشیب درهفدهم آذر پنجاه و نه در دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. روایت زندگینامه شهید، از تحولی روحی و معنویِ شهید ضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت می کند. تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسانِ طالب حقیقت بازگو می کند با اشاره به آیات آخر سوره فرقان : شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد.

 

 

داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند فرماندهان بزرگی در گروه کوچک شاهرخ تربیت شدند.آن ها درس ایمان و شجاعت را از شاهرخ گرفتند. بعدها بسیاری از آنان را در واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکرهای مختلف دیدیم. وجود سرداری مانند شاهرخ در روزهای اول جنگ نعمتی بود برای فرماندهان. دو ماه از جنگ گذشته بود ، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود ، کم حرف میزد نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد.از سادات گروهش خواسته بود برای او دعا کنند که شهید شود.

 

در زیر به خاطره مفقود شدن پیکر مطهر شهید اشاره می شود: هفده آذر ۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ی ماهشهر رفتیم.از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم ، عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود.اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب نشینی شدیم.

 

شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم عراقی ها بالای سر او رسیده بودند از خوشحالی هلهله می کردند.

 

همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت:ما شاهرخ،جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود هر چه گشتیم بی فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه نام ، نه نشان ، نه قبر ، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد.


فرمانده‌ای که شهادتش کمر یک لشکر را شکست

 

شهید کیانپور در عملیات مهران» که فقط یک شب برای شناسایی فرصت داشتند با توسل به حضرت فاطمه (س) به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات گشت و نام راهکار عملیاتی را راهکار فاطمه زهرا (س)» گذاشت
 

 

 شهید غلامرضا کیانپور

عملیات کربلای ۵ بزرگی و عظمت رزمندگان را بیش از هر زمان دیگری عیان کرد. برای آن‌ها که هنوز پی به بزرگ‌منشی رزمندگان نبرده بودند، کربلای ۵ فرصتی مغتنم برای شناخت بهتر این انسان‌ها بود. مردان بزرگ در معرکه‌های بزرگ خود واقعی‌شان را نشان می‌دهند و کربلای ۵ میدانی بزرگ بود که عیار مردان را بهتر نشان می‌داد. سردار شهید غلامرضا کیانپور در کربلای ۵ نشان داد که یک رزمنده مکتبی تا چه حد می‌تواند مردانه بایستد و آبروی تاریخ شود.

شهید کیانپور در عملیات والفجر مقدماتی و کربلای‌یک حضور چشمگیری داشت و در والفجر ۲ به‌سختی مجروح شد. بعد از عملیات بیت‌المقدس، همراه جمعی از نیروها، عازم سوریه و لبنان شد و مدت چهار ماه در آنجا، به مقابله با رژیم غاصب صهیونیستی پرداخت.

شهید کیانپور از سال ۱۳۵۴ ورزش کشتی را شروع کرد و از کشتی‌گیران باسابقه و مطرح آن دوران بود که مدال‌های بین‌المللی زیادی را کسب کرد. ورزیدگی و هوش سرشار او باعث شد تا در آغاز جنگ به واحد حفاظت اطلاعات برود. در طول مدت حضورش در واحد اطلاعات- عملیات لشکر سیدالشهدا (ع) مایه دلگرمی همرزمان و خصوصاً فرماندهان بود و همه به انتخاب راهکار‌ها و شناسایی‌های او ایمان داشتند. اتکا به خدا آمیخته جانش بود و در سخت‌ترین شرایط جنگ نیز احساس ضعف نمی‌کرد. در عملیات مهران» که فقط یک شب برای شناسایی فرصت داشتند با توسل به حضرت فاطمه (س) به قلب دشمن زد و با شناسایی دقیق خود ضامن پیروزی عملیات گشت و نام راهکار عملیاتی را راهکار فاطمه زهرا (س)» گذاشت.

کیانپور با وجود مسئولیت‌های مهمی که در جبهه داشت علاقه‌ای به بازگو کردن این سمت‌ها نداشت. همسر شهید درباره تواضع و فروتنی همسرش می‌گوید: او را خیلی کمتر در خانه می‌دیدم و دائم در جبهه‌ها بود، شاید هر چهار ماه، ۱۰ روز می‌توانستیم او را ملاقات کنیم. هرگاه به او می‌گفتیم که چرا کم در خانه حضور داری؟ می‌گفت: مسئولیت من بسیار سنگین است. از او سؤال می‌کردم شما در جبهه چه مسئولیتی دارید؟ می‌گفت: من راننده آمبولانس هستم و به خاطر مجروحین خیلی به من احتیاج دارند. بعد از شهادت ایشان فهمیدیم که فرمانده عملیات بوده است. حتی مادر شهید نیز تا روز شهادت فرزندش نمی‌دانست او یکی از فرماندهان بنام دفاع مقدس است.» شهید غلامرضا کیانپور معتقد بود در عملیات شناسایی کمتر باید به وسایل و ابزارآلات تکیه نمود و بیشتر باید به خدا توکل کرد و به توانمندی و قابلیت فردی تکیه کرد. عملیات کربلای ۵ اوج نبوغ و استعداد نظامی شهید کیانپور بود. ذهن او پر از طرح‌های ناب رزمی جهت عبور از موانع مستحکم عراقی‌ها بود و رزمندگان با تکیه بر این طرح‌ها دشمن را در این عملیات به زانو درآوردند.

شهید کیانپور در منطقه عملیات کربلای ۵ دست به ابتکار جالبی زد. یکی از نیرو‌های حاضر در عملیات درباره این ابتکار می‌گوید: در عملیات کربلای ۵ فرماندهان عراقی دستور داشتند تا با شلیک مستقیم توپ‌ها و موشک‌های سنگین مانع پیشروی رزمندگان اسلام شوند؛ در این نبرد چیزی به عنوان سلاح سبک وجود نداشت و ما کاملاً زمینگیر شده بودیم؛ در این شرایط شهید غلامرضا کیانپور طرحی ارائه داد که توانستیم سریع‌تر به منطقه تحت تسلط دشمن نفوذ کنیم. طرح شهید کیانپور اینگونه بود که از جانب پهلو به دشمن حمله کنیم چراکه سلاح‌های دشمن فقط خطوط مستقیم را پوشش می‌دادند و نسبت به غرب منطقه درگیری دید کافی نداشتند و ما با استفاده از این غفلت توانستیم به داخل خطوط عراقی وارد شویم و سنگر‌های نونی شکل را تصرف کنیم.»

عملیات کربلای ۵، مشهد غلامرضا شد. در تاریخ نوزدهم دی ماه ۶۵ شهید غلامرضا کیانپور در درگیری با دشمن در خاکریز‌ها به‌شدت مجروح شد و او را به عقب منتقل کردند، ولی تلاش‌های پزشکان نتیجه‌ای نداد و غلامرضا به آرزویی که سال‌ها به دنبالش بود، رسید. یکی از رزمندگان حاضر در عملیات کربلای ۵ می‌گوید: شهید کیانپور با لبان تشنه و ذکر امام حسین (ع) به شهادت رسید. شهادت او تأثیر زیادی در روحیه رزمندگان گذاشت و آنان را به شدت متأثر کرد. زمانی که فرمانده لشکر سیدالشهدا (سردار علی فضلی) خبر شهادت شهید کیانپور را شنید گفت: با شهادت غلامرضا کیانپور کمر لشکر شکست.»

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها